آثار اهلی شیرازی

صفحه 52 از 182
182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی

1 هر کس که پا نهاد بکویت ز دست رفت هشیار و عاقل آمد و مجنون و مست رفت

2 زلف تو خواستم که بگیرم دلم ربود آنم بدست نامد و اینم ز دست رفت

3 دلبر چو رفت رشته جان گو گسسته باش دام اینزمان چه سود که ماهی ز شست رفت

4 در خون نشسته ام که کمان ابرویم ز ناز چون تیر خویش در نظرم تا نشست رفت

1 ناصح چو دل نماند نصیحت چه فایده پندم مده به هرزه که تیرم ز شست رفت

2 چون ماه نو بمهر تو دل صاف کرده ایم گر صد هزار بار برین دل شکست رفت

3 اهلی که بر فرشته ز طاعت سبق گرفت آخر بمهر ماهرخان بت پرست رفت

4 در خون نشسته ام که کمان ابرویم ز ناز چون تیر خویش در نظرم تا نشست رفت

1 داغ دلم آن نیست که بامن سخنت نیست این داغ دلم سوخت که پروای منت نیست

2 پیوسته خورم ز خم جفا از غمت ای سرو جز زخم جفا هیچ گلی در چمنت نیست

3 بازار شکر از دهن تنک تو بشکست کس را گذر از پسته شکر شکنت نیست

4 تسلیم شو ای مرغ گرفتار که هرگز از دام محبت ره بیرون شدنت نیست

1 آنشمع که حسنش دل ارباب وفا سوخت در هرکه زد آتش رخ او جان مرا سوخت

2 گفتم که چرا سوختی ام خنده زنان گفت از شمع نپرسند که پروانه چرا سوخت

3 آنکس که زند طعنه بمن ز آتش عشقش اورا خود ازین آتش جانسوز کجا سوخت

4 آن مه دل من سوخت چه در هجر و چه در وصل این بین که مرا طالع خود در همه جا سوخت

1 شمعی که ز سوز دل گرمش خبری هست زان است که با عاشق خویشش نظری هست

2 ناصح چه ملامت کنی ام روی نکو بین جز روی من و روی تو روی دگری هست

3 گفتی که کباب از جگرت میکنم امشب از چشم بد مست کسی را جگری هست؟

4 عقل و دل و دین جمله نثار قدمت شد ور کار بجان میرسد آنهم قدری هست

1 نالهٔ من جان غم‌پرورد می‌داند که چیست زخم دل سخت است صاحب درد می‌داند که چیست

2 مست ناز است آن بت سنگین‌دل فارغ ز عشق کافرم گر آه گرم و سرد می‌داند که چیست

3 گرچه لیلی همچو مجنون چاشنی از عشق یافت عاشقی لیلی چه داند مرد می‌داند که چیست

4 موجب وصل طبیب ماست روی زرد ما خسته دل قدر روی زرد می‌داند که چیست

1 نیست کس، خورشید من، کو درد پرورد تو نیست در زمین و آسمان یکذره بی درد تو نیست

2 کار بیداران عشقت پاسبانی چون سگ است خواب راحت شیوه مستان شبگرد تو نیست

3 نخل طوبی گرچه آب چشمه خورشید خورد در لطافت همچو سرو سایه پرورد تو نیست

4 کی خوری می از کف من گر بجای باده هم جان شیرین در قدح ریزم که در خورد تو نیست

1 ساقی که یار ما بود اغیار را چه بحث؟ جایی که گل حریف شود خار را چه بحث؟

2 مشتاق دیدنت چکند چشمه حیات با آب خضر تشنه دیدار را چه بحث؟

3 نتوان خیال روی تو دیدن مگر بخواب در این خیال دیده بیدار را چه بحث؟

4 خضر و مسیح را ندهند از لب تو می با این حدیث عاشق بیمار را چه بحث؟

آثار اهلی شیرازی

182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی