آثار اهلی شیرازی

صفحه 47 از 182
182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی

1 گر لب بنهی بر لب مستان چه تفاوت؟ کان مگسان در شکرستان چه تفاوت؟

2 هرچند پرستیدن بت عیب عظیم است در مذهب معشوقه پرستان چه تفاوت؟

3 ماراکه تفاوت نکند نیک و بد خلق گر قصه مارفت بدستان چه تفاوت؟

4 در کوی تو چون هرکه بود مست وصال است گر من گذرم سوی تو مستان چه تفاوت؟

1 قدرم چو مه از مهر سعادت اثر تست من هیچ نی ام هرچه بود از نظر تست

2 ایطایر فرخنده، تو طاووس بهشتی بخرام که چشم همه بر بال و پر تست

3 ای آب بقا جرعه خود بخش بخورشید کز غایت دلسوختگی خاک در تست

4 تا از لب شیرین تو سر زد خط ریحان جوش همه دلسوختگان بر شکر تست

1 یکشب که در فراق جمال تو دلبرست باصد هزار روز قیامت برابرست

2 با دوست گر سخن ز مسیحا رود خموش کز هرچه میرود سخن دوست خوشترست

3 بازآ که چشم صید بتکبیر تیغ تو چون گوش روزه دار بر الله اکبر است

4 از بزم ما بصدق دل دیگران مرو بنشین که گر تو جان طلبی هم میسرست

1 عمر من تا کی بآه آتشین خواهد گذشت آه اگر دور از تو عمر من چنین خواهد گذشت

2 ای سهی قامت چو جولان آوری بر خاک من صد قیامت بر سرم زیر زمین خواهد گذشت

3 گر کمین بر صید دولت کرده یی بیدار باش چشم تا برهم زنی صید از کمین خواهد گذشت

4 سیل اشک از دیده من سر بصحرا کرده است تاچها بر مردم صحرانشین خواهد گذشت

1 چون کوهکن با بیستون گفتم توانم راز گفت طاقت نبودش کوه هم حرفی که گفتم بازگفت

2 ز اول نظر در روی او دیدم هلاک خویشتن انجام حال عاشقان هم از آغاز گفت

3 از غمزه غماز او رسوای عالم گشته ام مسکین کسی کاحوال خود با مردم غماز گفت

4 چون سایه شد سرو سهی خاک ره آنسرو قد کار از نیاز اینجا رود نتوان سخن از ناز گفت

1 گرچه ز گلهای می دامن ما شستنی است شستن دامن ز می غایت تر از دامنی است

2 به که نگردد رقیب دوست که این دیو ره دشمنی اش دوستی دوستی اش دشمنی است

3 سوختگان را مبین خوار که آن شاه حسن شب همه شب تا سحر همنفس گلخنی است

4 خیز و به میخانه کش رخت که در خانقه در سر پیران ره وسوسه رهزنی است

1 بی بخت و یارم مرا از مرگ چشم یاری است این بخت خواب آلوده را خواب اجل بیداری است

2 خورشید بیمار تو شد رنگش گواهی میدهد افتان و خیزان بر زمین از غایت بیماری است

3 دوری نباشد گر ز من پهلو تهی سازد سگت کز پهلوی من وز و شب بیچاره در خونخواری است

4 چشمت خدنگ غمزه را از چپ نمود و راست زد باما هنوز آن عشوه گر در شیوه عیاری است

1 در عشق تو تا در غم خویشی ملامت است از خود چه بگذری همه خیر و سلامت است

2 مست از شراب عشق بتان شو که جام می یک مستی و هزار خمار ندامت است

3 در عاشقی بلاست چه مرگ و چه زندگی مردن ملامت است و نمردن غرامت است

4 صاحبدلی که شاد کند خاطری کجاست جز پیر می فروش که محض کرامت است

آثار اهلی شیرازی

182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی