1 مرا چو شبنم از آن مایه حیات کم است که آفتاب مرا با من التفات کم است
2 چرا چو آب حیات از لبم نبخشی جان مگر دهان تو از چشمه حیات کم است
3 زکوه میوه خوبی چو جستم از دهنت لب تو گفت که این میوه را زکوه کم است
4 بخنده شکر لعلت نبات را بشکست بدین حلاوت لب کوزه نبات کم است
1 وقت مستی چون عرق از روی دلجوی تو خاست چشمه آب حیات از هر بن موی تو خاست
2 هرکه روزی عشق کشتش زنده شد در کوی تو شور و غوغای قیامت در سر کوی تو خاست
3 گرچه صد جان از غبار خط مشکین تو سوخت کی غبار خاطری ز آیینه روی تو خاست
4 با وجود آنکه می سوزم ز آه خود خوشم کز نسیم آهم ای مشکین نفس، بوی تو خاست
1 ذوقی است که در تیره شبی چون شب مویت ناگاه درخشد ز کناری مه رویت
2 نقاش باندازه کشد نقش تو را چون کاندازه ندارد صفت روی نکویت
3 در حلقه عشاق تو آن کعبه جانی کار باب وفا سجده کنند از همه سویت
4 آیا تو خود ای آهوی مشکین بکجایی کز هر طرفی گمشدگانند ببویت
1 دور از تو شب و روز مرا خواب حرام است من خود چه شناسم که شب و روز کدام است
2 شد نامزد از عشق توام محنت عالم یا محنت عالم همه را عشق تو نام است
3 از سنبل زلفش حذر ای آهوی دل کن دانسته رو این راه که اینجا همه دام است
4 تا در پی کامی همه نا کامیت آید دست طمع از کام چو شستی همه کام است
1 ای باغبان چه حاصل از سرو ناز باغت شمعی طلب که از وی روشن شود چراغت
2 ای گل که سوخت عشقت سرتا قدم چو شمعم جز چشم خود مدیدم جایی برای داغت
3 در مجمر محبت چون عود سوختم لیک بوی محبت من نگرفت در دماغت
4 مجنون صفت مکش سر زان نوغزال ایدل گر می کشد بزحمت ور میدهد به زاغت
1 باغبان، آنسرو اگر برطرف جو خواهد نشست آتش مغروری گلها فرو خواهد نشست
2 از رخ ساقی گل عیشی بچین کاینک ز باغ گل بخواهد رفت و مرغ از گفتگو خواهد نشست
3 از جهان برخاستن سهل است بر مجنون عشق گر غزالی چون تو یکدم پیش او خواهد نشست
4 گر چو شمع آتش زنی ای آرزوی جان مرا کی ز جانم آتش این آرزو خواهد نشست
1 گر لب بنهی بر لب مستان چه تفاوت؟ کان مگسان در شکرستان چه تفاوت؟
2 هرچند پرستیدن بت عیب عظیم است در مذهب معشوقه پرستان چه تفاوت؟
3 ماراکه تفاوت نکند نیک و بد خلق گر قصه مارفت بدستان چه تفاوت؟
4 در کوی تو چون هرکه بود مست وصال است گر من گذرم سوی تو مستان چه تفاوت؟