آثار اهلی شیرازی

صفحه 42 از 182
182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی

1 جمال شمع چو خورشید عالم افروزست ستاره سوخت پروانه سیه روزست

2 لبت که آب حیات است ببر تشنه لبان ببخت من چو رسید آتش جگر سوزست

3 اگر چه لاله حسرت دمید از گل ما هنوز داغ تو بر جان حسرت اندوزست

4 بغیر بخت بد خود شکایت از که کنم؟ که مهربان من از بخت من بد آموزست

1 مگو که ماه رخ او ز گلرخان بگذشت که این ستاره ز خورشید آسمان بگذشت

2 فدای دست و کمانش شوم که صید از ذوق خبر نداشت که تیرش ز استخوان بگذشت

3 برون کشید مرا مو کشان ز حلقه ذکر بهای و هوی صبوحی که سر خوشان بگذشت

4 من از کجا و وصال از کجا چه حرف است این بخود نبودم و حرفیم بر زبان بگذشت

1 آن شمع گلرخان که رخش لاله زار ماست طوفان آتشی است که در روزگار ماست

2 تا خوشه چین خرمن صاحبدلان شدیم تخم محبت همه در کشت و کار ماست

3 زین آتش نهفته که در خاک میبریم تا حشر لاله یی که دمد داغدار ماست

4 در دام عشق ما ز سر شوق میرویم کانکس که صید ما کند اول شکار ماست

1 بی شمع رخت هیچ صفا در دل ما نیست بالله که بی روی تو در کعبه صفا نیست

2 خواهم سخنی گفت مرنج ای گل رعنا حیف است که با چون تو گلی بوی وفا نیست

3 ما اهل وفاییم و زجور تو ننالیم جایی که وفا هست غم از جور و جفا نیست

4 هر نکته خوبی که خدا داد به خوبان جز مهر و وفا هیچ نبینم که ترا نیست

1 کشتهٔ تیرت که ازوی استخوان‌ها مانده است گرچه خود رفت از میان اما نشان‌ها مانده است

2 حسرت درد تو با من ماند و جان و دل نماند شکر ایزد گرچه آن‌ها رفت این‌ها مانده است

3 گر پرد بر خاک ما مرغ هوا گردد کباب بس که در خاکستر ما سوز جان‌ها مانده است

4 تا ابد عشق من و حسن تو ماند در میان زانکه در هر گوشه از ما داستان‌ها مانده است

1 هیچت ز خون ما غم روز جواب نیست گویا که خون اهل نظر در حساب نیست

2 در راه مهر خاک تنم ذره ذره گشت یکذره رحم در دلت ای آفتاب نیست

3 اشکم نیافت بوی وفا تا دلم نسوخت هر شبنمی که میچکد از گل گلاب نیست

4 ای مرغ بسمل از پی جان چند میطپی تسلیم شو که حاجت هیچ اضطراب نیست

1 دل که خونم خورد ای حور نه پنداری ازوست او که جا در دل من ساخته خونخواریی ازوست

2 تهمت وصل کشم زانکه ز بس بندگیم خلق را در حق من چشم وفاداری ازوست

3 ایکه دستم بدهان می نهی از باب فغان بر دل چاک نهم دست که این زاری ازوست

4 وه که بیمار چنانم که زمن یار کنار کرد با آنکه مرا اینهمه بیماری ازوست

آثار اهلی شیرازی

182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی