آثار اهلی شیرازی

صفحه 40 از 182
182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی

1 عتاب و ناز تو با من ز غایت خوبی است که قهر و خشم بتان شیوه های محبوبیست

2 من از کمال طلب همچو خضر می یابم که آنچه می طلبم در کمال مطلوبیست

3 کنون که یار زما میرمید میدانیم که زشت نامی ما در نهایت خوبیست

4 تو سایه کم مکن از سر مرا که سایه سرو چه کار آید اگر نیز سایه طوبیست

1 کسی که حق حریفان مهربان نشناخت سزاست گر جگرش جور ناکسان خون ساخت

2 دریغ نیست مرا جان اگر چه دیر نماند دریغ صحبت دیرین و حق دید و شناخت

3 رمید مرغ دل ما از آن چمن آن روز که سنگ تفرقه ایام در جهان انداخت

4 چه آتشی است که در جان من فراق افکند که همچو شمع مرا مغز استخوان بگداخت

1 گر به کوثر نظر ز نیکو عملی است چشم ما بر کرم ساقی و بخش ازلی است

2 رند دردی کش ما را تو چه دانی چه کس است بجز از پیر خرابات که داند که ولی است

3 ای طبیب دل و جان سوی خود از ناز مرا کی محل میکنی و درد من از کم محلی است

4 پاک دل نیست کسی کز می صافی گذرد احتراز از محک تجربه عین دغلی است

1 هرگز بوفا چشم خوشت جانب من نیست میلت بمن سوخته یک چشم زدن نیست

2 در معرکه عشق تو هرکس که شهید است مردست و بر او حاجت چادر ز کفن نیست

3 در خون جگر گردم و گلگشت من اینست مرغ دل ما را هوس گشت چمن نیست

4 ایخواجه ترا گفت و شنید از پی دنیاست من بنده عشقم بتوام هیچ سخن نیست

1 هوا خوش است و مرا بی رخ تو دل خوش نیست هوای خوش چکند هرکه خاطرش خوش نیست

2 گل جمال تو شد تا چراغ بزم افروز چو لاله نیست دلی کز غمت در آتش نیست

3 اگر پری طلبم چون تو آدمی نبود در آدمی نگرم چون تو کس پریوش نیست

4 بپوش بهر خدا زلف همچو ز نارت که نیست هیچ مسلمان کزو مشوش نیست

1 لعل جانبخشش که آرام دل شیدا ازوست راحت جان است ما را بلکه جان ما ازوست

2 از گلستان جهان هرگز مبادا کم چو سرو آن گل جنت که حسن گلشن دنیا ازوست

3 من ز رنگ آمیزی مشاطه او سوختم کاین دورنگی بامنش آن نوگل زیبا ازوست

4 چشم مست او که بینی گوشه گیر از هر طرف در جهان هرجا که گردد فتنه یی پیدا ازوست

1 سرو بر خاک ره از رشک قد یار نشست جلوه قامت او دید ز رفتار نشست

2 خاک در دیده آن رهرو بی صبر و ثبات کز ره کعبه بآزردگی خار نشست

3 تا چو صورت تهی از جان نشود قالب ما بفراغت نتوان پشت بدیوار نشست

4 حسن یوسف همه را پرده ناموس درید بس زلیخا صفتی بر سر بازار نشست

1 گر تن شکسته دوا جز هلاک نیست دل با تو گر درست بود هیچ باک نیست

2 هرکس که از غم تو غباریش بر دل است گویا هنوز آینه اش با تو پاک نیست

3 آزار ما رقیب بشمشیر میکند شمشیر ما بجز نفسی دردناک نیست

4 یوسف هم از ملامت عشق است جامه چاک پیراهنی کجاست که از عشق چاک نیست

آثار اهلی شیرازی

182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی