ای پری وش نمک حسن تو رشک از اهلی شیرازی غزل 189
1. ای پری وش نمک حسن تو رشک ملک است
حسن لیلی صفتان چاشنیی زین نمک است
1. ای پری وش نمک حسن تو رشک ملک است
حسن لیلی صفتان چاشنیی زین نمک است
1. مرا که جان پی قربان شدن بود پیشت
تو خواهی ام کش و خواهی رقیب بد کیشت
1. ای سرو روان خاک شوم در ته پایت
جان من و جان همه عالم به فدایت
1. محبوب من چه حاجت گفتن بود که کیست
چون آفتاب بر همه روشن بود که کیست
1. کور شد از غم رقیب کان پری از بام ماست
کوری چشم رقیب روشنی چشم ماست
1. جز داغ دلم چراغ شب نیست
وز طالع تیره این عجب نیست
1. در دل و جان از آن مژه قصد تو راه کردن است
کشت مرا نگاه تو این چه نگاه کردن است
1. دل را نمک از گریه گرم است شکی نیست
بی چاشنی گریه کبابش نمکی نیست
1. دل کباب ز خوناب دیده بد نام است
بسوختیم و هنوز از تو کار ما خام است