آثار اهلی شیرازی

صفحه 18 از 182
182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی

1 عشق جانان راحت جان من بیچاره است آتش دوزخ بهشت مرغ آتشخواره است

2 تا گل رویش شکفت آن سرو دل با کس نماند ور کسی دارد دلی چون غنچه هم صد پاره است

3 این چنین کان سنگدل نرم از دم گرمم نشد میشود معلوم کان دل نیست سنگ خاره است

4 گر بعشق آواره شد مجنون که پرسد حال او کاندرین وادی چو مجنون صدهزار آواره است

1 گرچه لب تشنه ز غم عاشق دلسوخته است سینه چون غم به صد چاک و دهان دوخته است

2 گرنه آن ماه جبین می طلبد دل به چراغ شمع رخساره برای چه برافروخته است

3 چند گویی که مشو بنده خوبان ناصح بروای خواجه مرا کس بتو نفروخته است

4 مهره بازی کند از شعبده هردم چشمش این همه شعبده یارب ز که آموخته است

1 هرجا که بود یار و سرور است غایب مشو از وی اگرت میل حضور است

2 زخم دل ما مرهم صبرست علاجش وین مرهم زخمی است که با درد صبور است

3 معراج سعادت طلبی روی سوی عشق آر کاندر ممر عقل ترقی به مرور است

4 ساقی همه دم زهر غمی گر رسد از دور هر کو به تو نزدیک ز غمها همه دور است

1 ز قامت تو چگویم که فتنها برخاست قیامت است که در روزگار ما برخاست

2 اگر صفا طلبی کام دل مجوی که یار چو در کنار نشست از میان صفا برخاست

3 به هر چمن که چو آب روان خرامیدی پی قیام تو سرو سهی به پا برخاست

4 وفا نه از تو که از هیچ کس نمی بینم چه حالت است؟ مگر از جهان وفا برخاست

1 لاف صاحب نظری از دل هشیار خوش است چشم بیدار فراوان، دل بیدار خوش است

2 خوش بود گر رگ جان رشته زنار بود بزبان چند توان گفت که زنار خوش است

3 مستی و رقص و طرب شیوه عیاران است رقص مستان محبت بسردار خوش است

4 ای اجل رحم کن امروز بوصلم بگذار که جگر تشنه ام و شربت دیدار خوش است

1 مصر شرف از حسن ادب یوسف جان یافت دولت بعبث جان برادر نتوان یافت

2 داریم گمانی که ترا هست دهان لیک کس گنج یقین را نتواند بگمان یافت

3 آنی که تو داری بصفت راست نیاید آن مست می تست که کیفیت آن یافت

4 آن زخم جفا خورد شکاریم که از ما بی خون جگر کس نتوانست نشان یافت

1 عاشقم بر آن بت و دل خون که از اندیشه است کز پس هفتاد سالم بت‌پرستی پیشه است

2 از دل پرخون مستان ای پری غافل مشو کاین حریفان را به جای باده خون در شیشه است

3 دوستان، مهر چنین سروی ز دل چون برکنم کاین نهال فتنه را در جان من صد ریشه است

4 ساز عشق از کوهکن کوهکن را نغمه عشرت صدای تیشه است

آثار اهلی شیرازی

182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی