رفتیم برون زین چمن و هیچ از اهلی شیرازی غزل 955
1. رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم
ناچیده گلی صد سخن سخت شنفتیم
1. رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم
ناچیده گلی صد سخن سخت شنفتیم
1. ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم
می خور که کردگار ببخشد گناه هم
1. دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم
در عشق و مستی کی بود مجنون چو من فرهاد هم
1. در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم
چون لاله کجا بود که داغی نکشیدیم
1. از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام
باری چو لاله سوخته یک پیاله ام
1. خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم
بخاک افتم و صد سجده نیاز کنم
1. برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم
نبود مجال دم زدنم آه چون کنم
1. نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم
با لاله رخی گوشه باغی ننشستیم
1. من خسته ایفلک کی دمی از تو شاد گشتم
چه مراد جستم از تو که نامراد گشتم