پسرش اندر آمد به تخت کیان از آقاخان کرمانی نامهٔ باستان 60
1. پسرش اندر آمد به تخت کیان
که او بود بهرام بهرامیان
چو برگشت بهرام را روز بخت از آقاخان کرمانی نامهٔ باستان 61
1. چو برگشت بهرام را روز بخت
به نرسی سپرد آن زمان تاج و تخت
پس از مرگ وی اورمزد بزرگ از آقاخان کرمانی نامهٔ باستان 62
1. پس از مرگ وی اورمزد بزرگ
درآمد به تخت شهی هم چو گرگ
پس از شاه بروی درم ریختند از آقاخان کرمانی نامهٔ باستان 63
1. پس از شاه بروی درم ریختند
به مشگوی تاجی بیاویختند
کانستانتن آمد به جنگش دمان از آقاخان کرمانی نامهٔ باستان 64
1. کانستانتن آمد به جنگش دمان
ولیکن زمانه ندادش امان
پس از جنگ با رومیان پادشاه از آقاخان کرمانی نامهٔ باستان 65
1. پس از جنگ با رومیان پادشاه
به تاتار و هندوستان جست راه
پس از وی کی نامدار اردشیر از آقاخان کرمانی نامهٔ باستان 66
1. پس از وی کی نامدار اردشیر
به گاه بزرگی درآمد دلیر
چو شد پادشاه بر جهان یزدگرد از آقاخان کرمانی نامهٔ باستان 67
1. چو شد پادشاه بر جهان یزدگرد
مغان را سراسر همه کرد گرد
چو شد یزدگرد از جهان کهن از آقاخان کرمانی نامهٔ باستان 68
1. چو شد یزدگرد از جهان کهن
نمودند هر سو مغان انجمن
چو بهرام بر شد به تخت مهی از آقاخان کرمانی نامهٔ باستان 69
1. چو بهرام بر شد به تخت مهی
ازو تاره شد باز دین بهی
یکی لشکری کرد خاقان گزین از آقاخان کرمانی نامهٔ باستان 70
1. یکی لشکری کرد خاقان گزین
زتوران بیامد به ایران زمین
پس از وی پسر تاج شاهی بجست از آقاخان کرمانی نامهٔ باستان 71
1. پس از وی پسر تاج شاهی بجست
که نامش بدی یزدگرد ار نخست