4 اثر از کوروش نامه افسرالملوک عاملی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کوروش نامه افسرالملوک عاملی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار افسرالملوک عاملی / کوروش نامه افسرالملوک عاملی

کوروش نامه افسرالملوک عاملی

1 پس آنگاه کمبوجیه شاه شد ولیعهد شه بود و برگاه شد

2 بشاهی بر او خواندند آفرین همه بوسه دادند روی زمین

3 که کاموجیه شاه ما شاد باد چو کورش همه ملکش آباد باد

4 اگر رفت کورش زدار فنا تو خود یادگاری ازو بهرما

1 بنام خداوند کون و مکان خداوند روزی ده مهربان

2 خداییکه جان خرد آفرید بفرمان او شد جهانها پدید

3 وزان پس بنام محمد درود بآیین اسلام احمد درود

4 درود فراوان بر آن پاکزاد محمد رسول حجازی نژاد

1 پس آنگه بفرمود آنچه اسیر که بخت النصر از صفیر و کبیر

2 ز شهر فلسطین بیاورده است همی بی سر انجامشان کرده است

3 همه باز گردند در شهر خویش گرایند برراه آیین و کیش

4 بسوی فلسطین کند رهسپار یهودان که بودند چندین هزار

1 پدر گفت فرزند برنای من امیری تو در پارس برجای من

2 تو دیندار باش و بی آزار باش امیری تو پیوسته هشیار باش

3 بدان تو خدا را یکی بنده ای همی بنده ای هم پرستنده ای

4 هرا پاک بشنید چون این خبر بشد شادمان گفت کین پسر

1 چو شد سال تازه بیامد بهار جهان گشت خرم چو نیکو نگار

2 بفرمود کورش که سان سپاه ببینند و جنبند زان جایگاه

3 به تسخیر بابل چو مامور گشت بفرمود لشکر رود سوی دشت

4 چنین گفت شاهنشه نامدار دگر باره داریم ما کار زار

1 چویک هفته بگذشت از مرگ شاه فره فرتیش شاه برشد بگاه

2 بشاهی بر او خواندند آفرین بگتند کای شاه با داد و دین

3 همه بندگانیم و تو شهریار که از شه دیو کس توئی یادگار

4 شه نو جوان چون بر آمد بتخت بفرمود کای مردم نیک بخت

1 پسر چون بر آمد بتخت پدر همان تاج شاهنشهی زد بسر

2 بزرگان ورا خواندند آفرین همه بوسه دادند روی زمین

3 بگفتند ما بندگان تو ایم بفرمان ورأیت سرافکنده ایم

4 شهنشاه بسیار بنواختشان بقدر هنر جایگه ساختشان

1 بنی خود شاه آشوریان بجنگش همی بست آنکه میان

2 بجنگ شه ماد همت گماشت هزاران دلیری که آماده داشت

3 نبرد دلیران چو آغاز گشت بنی پال با بخت دمساز گشت

4 شه ماد مغلوب و منکوب شد سپاه شکسته در آشوب شد

1 دگر روز آمد سواری بماد بگفتا که ای شاه با عدل و داد

2 سکاهای بی خانمان نژند رسانند بر اهل ایران گزند

3 سرازیر گشته چو سیل روان نموده زن و مرد بی خانمان

4 برس تو بفریاد ما بیکسان که آسوده گردیم از این خسان

1 از آن پس سران سپه را بخواست بگفتا که لشکر بسازید راست

2 در گنج بگشاد کورش چنان بروی سوران، دلیران، یلان

3 ز زرو ز سیم و کلاه و کمر ز شمشیر و پولاد و گرز و سپر

4 زتیر و ز ترکش ز تیغ و تبر ز زوبین واز نیزه تیز سر

آثار افسرالملوک عاملی

4 اثر از کوروش نامه افسرالملوک عاملی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کوروش نامه افسرالملوک عاملی شعر مورد نظر پیدا کنید.