از آن پس سران از افسرالملوک عاملی کوروش نامه 13
1. از آن پس سران سپه را بخواست
بگفتا که لشکر بسازید راست
1. از آن پس سران سپه را بخواست
بگفتا که لشکر بسازید راست
1. دگر روز آمد سواری بماد
بگفتا که ای شاه با عدل و داد
1. از آن پس به لیدی بیاورد روی
شهنشاه کورش که بد نامجوی
1. چو شد سال تازه بیامد بهار
جهان گشت خرم چو نیکو نگار
1. پس آنگه بفرمود آنچه اسیر
که بخت النصر از صفیر و کبیر
1. بر آن شهر و بر لشکر حمله کرد
ز شهر و سپاهش بر آورد گرد
1. پس آنگاه کمبوجیه شاه شد
ولیعهد شه بود و برگاه شد
1. بسی شادمان گشت کامبوجیا
زفتح برادر که در آسیا
1. بفرمود لشکر بباید کشید
سوی مصر تا فتح آید پدید
1. وز آن پس بفرمود کامبوجیا
دلیران و سر کردگان را بپا
1. چو کامبوجیه این خبر را شنید
یکی نعره زار از دل کشید