15 اثر از قصاید در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی

1 ای عنبرین فضای صفاهان ز من درود بر خاک مشکبیز تو و آب زنده رود

2 بر ریگهای پر در و یاقوت و بهرمان بر خاکهای پر گل و نسرین و آبرود

3 بر آن ستوده کاخ سلاطین که دیرگاه قیصر بطوع بر درشان روی و جبهه سود

4 بر آن مرو جان شریعت که از خدای گوئی همیشه وحی برایشان رسد فرود

1 جهان جوان شد و عمر دوباره باز آورد بروی بهمن و اسفند در فراز آورد

2 رسید عید همایون و باد فروردین دوباره شاخ سمن را باهتزاز آورد

3 عروس شاخ که او را شد است نامیه شوی بحجله رفت و صبا را به پیشباز آورد

4 ز لعل و بسد و مرجان گرفت کابین لیک ز عود و غالیه و مشک تر جهاز آورد

1 ز بسکه از دل مردم همی برآید دود سیه شده است رخ مه بر آسمان کبود

2 ازین وزیر که شاه اختیار کرده نهاد اساس سلطنتش از فراز رو بفرود

3 صلاح و تقوی بستند بار ازین سامان امان و راحت کردند ازین جهان بدرود

4 سلاح لشکریان گشته آه آتشبار متاع کشوریان گشته اشک خون آلود

1 مژده ای دل که ز ره قافله داد آمد نایب السلطنه با داد خدا داد آمد

2 بحر علم آمد و از گوهر تابان زد موج کوه عزم آمد و با پنجه پولاد آمد

3 ناصرالملک ابوالقاسم مسعود ز راه با رخی خوب و تنی پاک و دلی شاد آمد

4 آمد اندر مه دی با نفس فروردین چون گل و میوه که اندر مه خرداد آمد

1 رؤس دولت، شیوخ ملت، ببازی ایران، خراب گردید درین حوادث، برین مصیبت درون خارا، کباب گردید

2 شده پریشان، دو زلف سنبل، همی زند چاک، بپیرهن گل وثاق قمری، سرای بلبل، مقام جغد و غراب گردید

3 همای دولت، از آشیانه، فتاده در دام، بطمع دانه چرا نیاید، عدو بخانه، که پاسبان مست خواب گردید

4 بگو بجمشید، بنال با درد که گلشنت را فلک خزان کرد بگو بدارا، ز مصر برگرد که نیل همت، سراب گردید

1 شکست دستی کز خامه بس نگار آورد نگارها ز سر کلک زرنگار آورد

2 شکست دستی کاندر پرند روم و طراز هزار سحر مبین، هر دم آشکار آورد

3 شکست دستی کز شاهدان حجله طبع بت بهار در ایوان نوبهار آورد

4 شکست دستی کاندر سخن ید بیضا پی شکستن فرعونیان بکار آورد

1 دوش خواندم در کتابی کز در اندرز و پند گفت با منصور عباسی حکیمی ارجمند

2 ای که خوانی خویش را قائم مقام مصطفی گر خلیفه احمدی از کار احمد گیر پند

3 داشت خیرالمرسلین چوبی چو چوپانان بدست زانکه او بر خلق چوپان بود و مردم گوسپند

4 جبرئیل از حق پیام آورد بروی کای رسول تو دوای هر علیلی داروی هر دردمند

1 برادران بجهان اعتمادکی شاید که می بکاهد شادی و غم بیفزاید

2 زمین عمارت خاکست پی نهاده بر آب بنای خاک چو بر آب شد کجا پاید

3 بقا ز نام طلب نی ز عمر تا نشوی نظیر آنکه بگز ماهتاب پیماید

4 بر این ودیعه که بخشدت آسمان کبود مبند دل که شبی این ودیعه برباید

1 دوش از برای خدمت خان عزیز راد سوی عزیز باد براندم به قلب شاد

2 ماندم دو شب در آنجا یارب تو آگهی بر من در آن زمین چه خوشیها که روی داد

3 خرم صباح بود مرا شادمان مسا فیروز همچو بهمن و فرخ چو کیقباد

4 بعد از دو روز خواستم از بارگاه او تابم عنان بخدمت سلطان پاک زاد

1 چو شاه دانا دارد وزیر دانشمند سر ستاره و ماه آیدش بخم کمند

2 چو طغرلیست ملک، کش وزیر بال و پرست همی بپرداز این پر بر آسمان بلند

3 من اینکلام بتحقیق و تجربت رانم وگر نداری باور بتاج شه سوگند

4 که چار چیز ملک را بملک چیره کند همش بدارد دور از هزار گونه گزند

ادیب الممالک فراهانی

15 اثر از قصاید در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی