گر دور فتادم از از ابوسعید ابوالخیر رباعی 336
1. گر دور فتادم از وصالت به ضرور
دارد دلم از یاد تو صد نوع حضور
...
1. گر دور فتادم از وصالت به ضرور
دارد دلم از یاد تو صد نوع حضور
...
1. هر لقمه که بر خوان عوانست مخور
گر نفس ترا راحت جانست مخور
...
1. در بارگه جلالت ای عذر پذیر
دریاب که من آمدهام زار و حقیر
...
1. در بزم تو ای شوخ منم زار و اسیر
وز کشتن من هیچ نداری تقصیر
...
1. شمشیر بود ابروی آن بدر منیر
و آن دیده به خون خوردن چستست چو شیر
...
1. مجنون و پریشان توام دستم گیر
سرگشته و حیران توام دستم گیر
...
1. ای فضل تو دستگیر من، دستم گیر
سیر آمدهام ز خویشتن، دستم گیر
...
1. گفتم که: دلم، گفت: کبابی کم گیر
گفتم: چشمم، گفت: سرابی کم گیر
...
1. آگاه بزی ای دل و آگاه بمیر
چون طالب منزلی تو در راه بمیر
...
1. تا روی ترا بدیدم ای شمع تراز
نی کار کنم نه روزه دارم نه نماز
...
1. در خدمت تو چو صرف شد عمر دراز
گفتم که مگر با تو شوم محرم راز
...
1. در هر سحری با تو همی گویم راز
بر درگه تو همی کنم عرض نیاز
...