در جلوه چو سرو قدت از ابوالحسن فراهانی رباعی 25
1. در جلوه چو سرو قدت ای یار کجاست
مثل تو گلی در همه گلزار کجاست
...
1. در جلوه چو سرو قدت ای یار کجاست
مثل تو گلی در همه گلزار کجاست
...
1. با من که ز ناله ام فلک برحذر است
هر لحظه سلوک تو به رنگ دگر است
...
1. گفتم سفری کنم اگر تقدیرست
دلگیری فارس را سفر تدبیر است
...
1. صد رخنه به دل هر دمم از صد نیش است
من خوش دل ازین که راحتی در پیش است
...
1. دل سیر شد از تو خوب رویی می خواست
بیهوده مرنج از تو نکویی می خواست
...
1. امشب که رخش خانه فروز من و تست
خوش باش ای دل که وقت سوز من و تست
...
1. دانی که چرا نمی توان دید ای دوست
ذاتی که اگر تو را وجودیست ازوست
...
1. گفتی چشمم از چه خضبال است ای دوست
بشنو اگرت میل جواب است ای دوست
...
1. هرچند که من ناکس و دونم ای دوست
یک بار ببین که بی تو چونم ای دوست
...
1. از دلبر من حدیث گرمی سخنی ست
ورهست دمی بهر فریب چو منی ست
...
1. ما را در دل جز آن گل رعنا نیست
آن دل که این چنین بود از ما نیست
...
1. حاصل از ریش وصیه جزء پشمت نیست
فرقی مابین صعت و خشمت نیست
...