خانه
شاعران
فال
درباره ما
ابوالحسن فراهانی
ابوالحسن فراهانی
آثار شاعر
بستن تبلیغات
رباعیات در دیوان اشعار ابوالحسن فراهانی
1.
ای خضر بیابان کلام حکما
ای خضر بیابان کلام حکما
ممتاز ز اهل فضل چو گل زگیا
امروز شفای شیخ محتاج نیست
زان گونه که بیمار پریشان به شفا
مشاهده کامل شعر
2.
زلف و رخ یار مبتلا داشت مرا
زلف و رخ یار مبتلا داشت مرا
هر یک مفتون خویش پنداشت مرا
آخر زلفش دراز دستی فرمود
وز سایه به آفتاب بگذاشت مرا
مشاهده کامل شعر
3.
جانا از رشک می سپارم جان را
جانا از رشک می سپارم جان را
درمان این است درد بی درمان را
دانی زچه در
عشق
تو خون شد جگرم
بسیار فشردم به جگر دندان را
مشاهده کامل شعر
4.
با دیده بی خون که نه بینم آن را
با دیده بی خون که نه بینم آن را
گر رسم بود بدی جگر خواران را
نبود عجبی رسم قدیم است که خلق
دشمن دارند ابر بی باران را
مشاهده کامل شعر
5.
چشم تو که با جهان عتاب است او را
چشم تو که با جهان عتاب است او را
پیوسته ز خواب خوش نقاب است او را
ریزد بسیار خون مردم به ستم
بسیاری خون باعث خواب است او را
مشاهده کامل شعر
6.
ای مردم چشمم چه و بال است تو را
ای مردم چشمم چه و بال است تو را
عکس همه مردمی چه حال است تو را
خوابی که هلال است حرام است به تو
خونی که حرام است حلال است تو را
مشاهده کامل شعر
7.
از عمر من آن چه کاهد ای حور نسب
از عمر من آن چه کاهد ای حور نسب
بر عمر تو افزاید و این نیست عجب
ایام من و تو چون شب و روز بود
بر روز فزاید آن چه کاهد از شب
مشاهده کامل شعر
8.
دور از رخت ای سرو قد شکر لب
دور از رخت ای سرو قد شکر لب
صبحم همه شام بود و روزم همه شب
چون روز نبود مدت عمر مرا
از روز فراق اگر ننالم چه عجب
مشاهده کامل شعر
9.
از آتش چهره چون برانداخت نقاب
از آتش چهره چون برانداخت نقاب
شد آب دل سوخته بر تب و تاب
از معجز حسن اوست ورنه هرگز
آتش نشنیدیم که مسکن کند آب
مشاهده کامل شعر
10.
این باران ست و برق ظاهر ز سحاب
این باران ست و برق ظاهر ز سحاب
یا اشک من و آه من سینه کباب
با آن که قرار همنشینی دارند
از معدلت شاه صفی آتش و آب
مشاهده کامل شعر
بعدی
ابوالحسن فراهانی
ابوالحسن فراهانی
آثار شاعر