ما چشم ز جستجوی از ابوالحسن فراهانی رباعی 133
1. ما چشم ز جستجوی درمان پوشیم
تا جامه درد دوست در جان پوشیم
1. ما چشم ز جستجوی درمان پوشیم
تا جامه درد دوست در جان پوشیم
1. در چیدم دوش از خلایق دامن
بستم بر هرکه داشتم راه سخن
1. در دادن دل به زلفت ای عهد شکن
نبود سر مویی که از جانب من
1. خورشید من آن جهان به رویش روشن
هردم جایی کند چو خورشید وطن
1. هرچند کیمیاست امروز سخن
هستیم هنوز اهل معنی دوسه تن
1. تا چند به بزم غیر تنها رفتن
تنها بر هر بی سر و بی پا رفتن
1. ای بخت سیاه بخت تدبیری کن
وی ناله سینه سوز تاثیری کن
1. ای اشک بود بر رخت ای رشک ختن
یا قطره شبنمی یست بر برگ سمن
1. بر بالش راحتی نیامد سر من
با پهلویم آشنا نشد بستر من
1. شوخی که گسسته بود پیمان از من
بنشست برم کشیده دامان از من
1. ای با مهرت سرشته آب و گل من
صد شکر که بردی دل غم حاصل من
1. شیطان نامی که شد غمش قاتل من
پابسته او شد دل بی حاصل من