1 خسروا ، چرخ با عنایت تو دل اهل هنر نیازارد
2 دست بر آسمان برد هر کو پای در خدمت تو بفشارد
3 بنده روزی که پیش تو نبود از حساب حیات نشمارد
4 بشنو این قطعه ، کز شنیدن او طبع را سمع در نشاط آرد
1 ای فخر جهان ، جمال دولت آفاق بتو جمال دارد
2 گردون ، که بروست مطلع سعد دیدار تو را بفال دارد
3 هر اهل هنر ، که در جهان هست از سعی تو جاه و مال دارد
4 ای نام گرفته ، مال داده از حال توبه که حال دارد ؟
1 مایهٔ حمد و سعد ، احمد سعد که همه سوی محمدت یازد
2 هم ایادی ازو همی بالد هم معالی باو همی نازد
3 سعی گردون بخیر انجامد هر مهمی ، که او بیاغازد
4 گر نمی ساخت پیش ازین با او چرخ ، اکنون بطبع می سازد
1 پیش انواع فضلت ، ای صابر کثرت اختران قلیل آمد
2 نظم تو خطهٔ خراسان را همچو در خلد سلسبیل آمد
3 نکتهٔ خاطر چو آتش تو روح را آتش خلیل آمد
4 بر سر طالبان دانش و فضل ظل آداب تو ظلیل آمد
1 شها ، دست رادت بکردار نیک ز آفاق بیخ بدیها بکند
2 بداندیش را از سریر سرور نهیبت بچاه نوایب فگند
3 بروز وفا دست اقبال تو در آورد پای بدان را ببند
4 خورد آب در ظل عدلت کنون ز یک آبخور گرگ با گوسپند
1 شها ، دست و تیغت در ایوان و میدان یکی زر فشاند، یکی سرفشاند
2 شمال سحرگاه الطاف برت گل باغ آمال را بشکافند
3 سرشک سحاب کف در فشان ز خارا مه دی ریاحین دماند
4 که گیرد بکف کعتبین خلافت که در ششدر چرخ جافی نماند؟
1 با جمال تو ، ای حمیدالدین رونق ماه و آفتاب نماند
2 در جهان با مکارم دستت نام و آوازهٔ سحاب نماند
3 پیش الطاف تو ز غایت لطف آب را هیچ قدر و آب نماند
4 طلعت فضل و چهرهٔ دانش از ضمیر و در حجاب نماند
1 از مرگ رافع بن علا، آن جهان جود از رفعت و علا بجهان در اثر نماند
2 نه شخص او برفت، که شخص کرم برفت نه ذات او ماند، که ذا هنر نماند
1 جز بنان تو، ای شهاب الدین مشکلات علوم حل نکند
2 آنچه رأی تو کرد در گیتی قرص خورشید در حمل نکند
3 سعد از حاسدت خبر نکند نحس در ناصحت عمل نکند
4 خواستی موزه ای و راهی نیست عوض موزه هم خلل نکند
1 روسبی خواهران زنی چندند که خری را بیک نواله کنند
2 در وثاق من آمدند امروز تا بلا را بمن حواله کنند
3 دفع ایشان نمی توانم کرد جز بچیزی که در پیاله کنند