ای آنکه بهر دمت هوای دگر از واعظ قزوینی رباعی 25
1. ای آنکه بهر دمت هوای دگر است
از نو هر روزت آشنای دگر است
...
1. ای آنکه بهر دمت هوای دگر است
از نو هر روزت آشنای دگر است
...
1. ای آنکه همیشه ملک و مالت هوس است
نیکی کن، کآن ذخیره روز پس است
...
1. از هر نعمت که در جهان دسترس است
همصحبتی مردم نیکو هوس است
...
1. دامن زن آتش فنا، این نفس است
تیره کن مرآت صفا، این نفس است
...
1. آن را که نه آتش خرد خاموش است
هر شام و سحر دیگ سخا در جوش است
...
1. آبادی از این خراب جستن غلط است
سیرآبی از این سراب جستن غلط است
...
1. لذت دگر از شباب جستن غلط است
از جوی سراب، آب جستن غلط است
...
1. این راهزنان که راهروشان نام است
درویشیشان خاص برای عام است
...
1. نفس تو، که تن پروریش آیین است
که در هوس چرب و، گهی شیرین است
...
1. ز آن موی میان، فکر مرا جانکاه است
زآن زلف رسا، دست سخن کوتاه است
...
1. ای آنکه ترا خانه آراسته است
عمر تو در افزونی آن کاسته است
...
1. گفتم، ز چه آیا طرب از ما رفته است؟
شوق از سرو، ذوق طلب از پا رفته است؟!
...