1 از واهمه چرغ تو آن زرین چنگ در دشت آهو نخفته، در کوه پلنگ
2 بر طلبه دود، چو هست مانند عقاب بر چرخ تپد، که هست همرنگ کلنگ
1 برخیز شب ای همای اوج اقبال بگشا بهوای عشق جانان پر و بال
2 تاکی خوابی چو ماکیان ای نامرد! کم نیستی از خروس برخیز و بنال!
1 ای آنکه نباشد از نمازت جز نام طاعت ببرت همین قعود است و قیام
2 در راه خدا ز بس سبکخیزی تو تکبیر نگفته داری انداز سلام
1 گر دل نشدی باین دو مصرع شادم دادی غم روزگار خوش بر بادم
2 از فکر و خیال شعرم این فایده بس کآن میکند از هر غم پوچ آزادم
1 هان کار بکن راست، که قامت شد خم بگذار ز سر غرور و، بردار قدم
2 سر پیش و، خمیده قد، بهم رفته دو چشم بگرفته ترا پینکی خواب عدم
1 ای درد تو لیلی دل مجنونم خرم ز غم تو خاطر محزونم
2 از بسکه شکفته گل گل، از خار رهت گویی گل خار است دل پر خونم
1 آن روز که بیدار از این خواب شوم از آتش انفعال در تاب شوم
2 زین آلایش کدام آبم شوید از شرم گناه خود مگر آب شوم
1 ما دشمن خویش را، بیاری زده ایم با عجز و نیاز و بردباری زده ایم
2 تا خصم گشوده لب ببدگویی ما خاکش بدهن ز خاکساری زده ایم
1 عمری به عبث همنفس قال شدیم از بس کردیم قال از حال شدیم
2 گفتیم: مگر گوش بر آوازی هست دیدیم کرند گوشها، لال شدیم
1 هر چند گناه تو عظیم است عظیم هر چند که طاعتت سقیم است سقیم
2 هر چند سزای تو جحیم است جحیم نومید مشو، خدا کریم است کریم!