34 اثر از غزلیات ناتمام در دیوان اشعار اسیر شهرستانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات ناتمام در دیوان اشعار اسیر شهرستانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات ناتمام در دیوان اشعار اسیر شهرستانی

1 کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیده‌ام پا به دامان تحمل تا کمر پیچیده‌ام

2 کی حدیث شکوه می‌گوید لب اظهار من من که درد ناوکش را در جگر پیچیده‌ام

1 در بزم تواضع طلبی سخت غریبم خونگرمی تعظیم نداده است فریبم

2 آن خسته عشقم که ز پرهیز فراغت در بستر سیماب فکنده است طبیبم

3 اعضا همه در کشمکش لذت دردند زین عشق خداساز که گردیده نصیبم

1 رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم می تپم در خون شهید انتظار کیستم

2 گاه خونم می خورد گه خاکمالم می دهد آسمان گویا نمی داند شکار کیستم

3 در حساب است از من سرگشته هر جا سرمه ای است دیده خورشید می داند غبار کیستم

1 می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم گل نبویم آشیان پرواز بلبل نیستم

2 من که چون شمع از نگاه گرم جانان زنده ام بت پرستی کی کنم مرد تغافل نیستم

3 چون نهال خشک عریانی لباسم گشته است همچو گلبن زیر بار خلعت گل نیستم

1 یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم در خیال مصرعی بودم زمینی یافتم

2 خاکساری آنقدر کردم که نامم شد بلند از شکست دل عجب نقش نگینی یافتم

3 باده کم جوش لطفم در خمار افکنده بود نشئه سرشاری از چین جبینی یافتم

1 از تمنای تو سرگرم تمنای خودم می کنم یاد تو و محو تماشای خودم

2 با خیالت جای غم در سینه خالی می کنم منفعل دارد تصرفهای بیجای خودم

1 که دید از غم شناسان خاطر شادی که من دیدم سراسر مهربانی بودم بیدادی که من دیدم

2 سوادش خواب حیرانی غبارش آب ویرانی نبیند چشم محشر حیرت آبادی که من دیدم

3 گهی با سایه در شوخی گهی با جلوه در مستی چها در سر ندارد سرو آزادی که من دیدم

1 پرورده عشقم دل بی ریش ندارم شرمندگی از عشق ستم کیش ندارم

2 دارم غم رسوا دل شیدا سر سودا چیزی که ندارم خبر از خویش ندارم

1 ملامت می کنند از شورش حالی که من دارم جنون دیوانه می گردد ز افعالی که من دارم

2 بنازم مغفرت را جوش بحر اضطراب است این گریزد معصیت از ننگ اعمالی که من دارم

3 نگنجد در دل اندیشه سودایی که من دارم نمی دانم چه خواهم کرد با حالی که من دارم

4 اسیرم بیخودی محوم نمی دانم که را دیدم نگنجد در دل آیینه تمثالی که من دارم

1 کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم که همچون شعله صد گنج شرر در آستین دارم

2 بود آیینه آتش نما خاکستر عاشق چو اخگر نور پنهان روشن از لوح جبین دارم

3 تو پر درد آشنا من بیزبان فرصت تغافل کیش دل پر آرزویی چون نگاه واپسین دارم

آثار اسیر شهرستانی

34 اثر از غزلیات ناتمام در دیوان اشعار اسیر شهرستانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات ناتمام در دیوان اشعار اسیر شهرستانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی