1 سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان مگذر نگاهی می کند یعنی ز عمر جاودان مگذر
2 هلاک اختراع شیوه بدخو بتی گردم که هر دم می کشد شمشیر و می گوید ز جان مگذر
3 تغافل می کند رسوای عالم دوستداران را نخواهی در گمان افتد کس از ما سرگران مگذر
1 مگریز ای گل رعنا مگریز نشدم سیر تماشا مگریز
2 سرو از سایه گریزان نشود گر پری نیستی از ما مگریز
1 خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس گل پیاله نمکدان می پرستان بس
2 نیم نسیم که درد سر بهار دهم چو شعله ام گل خاری از این گلستان بس
1 ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس ز دل ندادن خویی در آتشم که مپرس
2 سپند گریه خویشم در آرزوی کسی چو لاله بر لب جویی در آتشم که مپرس
3 ز تاب سوختنم شعله رنگ می بازد ز خوی عربده جویی در آتشم مپرس
1 سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس به خون تپیده ام احوال صیدگاه مپرس
2 نگر به نخل قد و رستخیز جلوه مخواه ببین به چشم وز بیرحمی نگاه مپرس
1 آبرو گر بایدت سرگشته چون خاشاک باش طره هر موج دریا گو خم فتراک باش
2 کعبه مقصود خواهی خاکساری پیشه کن همچو نقش پا در این ره دلنشین خاک باش
3 بی جراحت سینه آیینه از بی جوهری است بهر زخم تیغ چون گوهر گریبان چاک باش
1 ای از لب تو غنچه و شبنم نمک فروش لعل تو خنده کار و دو عالم نمک فروش
2 افسردگی حرام و جگر تشنگی به کام شمشیر شعله جوهر و مرهم نمک فروش
1 در حقیقت قرب و بعد مردم دنیا غلط آشناییها غلط نا آشناییها غلط
2 نسخه آشفته دیوان عمر ما مپرس خط غلط معنی غلط انشا غلط املا غلط!
1 عالم از رنگینی پرواز ما داغ است داغ از پر طاوس تا بال هما داغ است داغ
2 نقشبندی دیگر و وحشی خیالی دیگر است رنگ گلها صیقل آیینه ها داغ است داغ
3 دود بر خیزد به جای گرد از نقش قدم هرکه از کوی تو می گردد جدا داغ است داغ
1 چون نگه حیرت پرست یک تماشا بوده ام در طلسم یک تغافل بوده ام تا بوده ام
2 خانه زاد اضطراب دیگر است آرام من قطره ام اما ز نزدیکان دریا بوده ام