قرار بخش دل تنگ یاد آن از اسیر شهرستانی غزل 682
1. قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس
سواد سایه گل آشیان بلبل بس
...
1. قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس
سواد سایه گل آشیان بلبل بس
...
1. گفتگویی شنیده ام که مپرس
نگهی واکشیده ام که مپرس
...
1. دارم دل افروخته چون خلوت فانوس
تا شمع خیالت نکشد منت فانوس
...
1. نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش
به رنگ آیینه از نور می کنند معاش
...
1. شراری را نماند جا در آتش
نشیند تا دلم تنها در آتش
...
1. شکار آینه گردیده آه می رسدش
پری کشیده به دام نگاه می رسدش
...
1. سینه تا شد قلمرو تیرش
سر نپیچم ز حکم شمشیرش
...
1. خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش
مگردان جز دل من مرغ دیگر صید شهبازش
...
1. صبا در نافه میغلتد ز گرد راه پابوسش
حیا در پرده پنهان میشود از شرم ناموسش
...
1. کرده ام بسکه آرزوی خطش
شده ام صید رنگ و بوی خطش
...
1. ای چشم و چراغ آفرینش
رنگین گل باغ آفرینش
...
1. گل گرفتار نقش بالینش
صبح دل چاک خواب شیرینش
...