میخانهٔ عشق او از شاه نعمتالله ولی رباعی 25
1. میخانهٔ عشق او سرای دل ماست
وان دُردی درد دل دوای دل ماست
1. میخانهٔ عشق او سرای دل ماست
وان دُردی درد دل دوای دل ماست
1. در مذهب ما محب و محبوب یکیست
رغبت چه بود راغب و مرغوب یکیست
1. مائیم چنین تشنه و دریا با ماست
اندر همه قطره محیطی پیداست
1. ناخورده شراب مستیش چندان نیست
وان مستی او ستودهٔ مستان نیست
1. گر کشته شوم به تیغ عشقش غم نیست
ور در هوسش مرده شوم ماتم نیست
1. طاعت ز سر جهل به جز وسوسه نیست
احکام وصول ذوق در مدرسه نیست
1. همه نیکند هیچ خود بد نیست
آنکه نیکو نباشد آن خود نیست
1. توحید تو پیش ما همه شرک و دوئی است
اثبات یگانگی همه عین دوئیست
1. دیدم رندی که سید رندانست
از هر دو جهان گذشته و رند آن است
1. تخت دل من مسخر شاه منست
شاهی به کمال شاه دلخواه منست
1. این هشت حرف نام آن شاه منست
آن شاه که او مظهر الله منست
1. این هفت فلک سیاره از آه منست
عرش و ملک و ستاره همراه منست