خوش بگو ای یار بسم از شاه نعمتالله ولی مثنوی 1
1. خوش بگو ای یار بسم الله بگو
هرچه می جوئی ز بسم الله بجو
...
1. خوش بگو ای یار بسم الله بگو
هرچه می جوئی ز بسم الله بجو
...
1. چشم ما تا عین او را دیده است
در نظر ما را چو نور دیده است
...
1. یک حقیقت در دو مظهر رو نمود
دو نمود اما حقیقت دو نبود
...
1. صورت ما پرده دار او بود
معنی ما حاجت نیکو بود
...
1. در چنان ملکی ملک باشد چنین
آن ملک را در چنین ملکی ببین
...
1. گرنه ای باطل بیا و حق پرست
از مقید بگذر و مطلق پرست
...
1. در دو عالم جز یکی موجود نیست
ور تو گوئی هست آن مقصود نیست
...
1. ساقی مستیم و جام می به دست
می خورند از جام ما رندان مست
...
1. نقشبندی نقش خوبی بسته بود
خاطرش با نقش خود پیوسته بود
...
1. صوت نائی بشنو از آواز نی
تا تو را رهبر شود ای نیک پی
...
1. علم ما در علم او عین وی است
علم عالم بی وجودش لاشی است
...
1. عین ما مانَد حبابی پر ز آب
گر چه خالی می نماید این حباب
...