یار خط بر روی زیبا از امیر شاهی سبزواری غزل 61
1. یار خط بر روی زیبا میکشد
سبزه بر گلبرگ رعنا میکشد
...
1. یار خط بر روی زیبا میکشد
سبزه بر گلبرگ رعنا میکشد
...
1. دل بیرخ تو جانب گلشن نمیکشد
خاطر به سوی لاله و سوسن نمیکشد
...
1. باغ را باز مگر مژده گلریز آمد
که نسیم سحر از طرف چمن تیز آمد
...
1. چمن سرسبز شد ساقی، گل و نرگس به باغ آمد
بده جامی، که دیگر باغ را چشم و چراغ آمد
...
1. چو شمشاد قدت در گلشن آمد
خلل در کار سرو و سوسن آمد
...
1. چو ساقی آن قدح لاله گون بگرداند
دلم خیال لبش در درون بگرداند
...
1. گر من از خاک درت رفتم، دل شیدا بماند
تن روان شد بر طریق عزم و جان آنجا بماند
...
1. ما برفتیم و دل آواره در کویت بماند
جان نماند از عشق و در دل حسرت رویت بماند
...
1. یار با ما چنانکه بود، نماند
مه من مهربان که بود، نماند
...
1. تا بر گل تو جعد گرهگیر بستهاند
در گردنم ز زلف تو زنجیر بستهاند
...
1. ای بیخبر از گریه خونین جگری چند
باز آی، که در پای تو ریزم گهری چند
...
1. جان به یاد تو یاد کس نکند
دل ز غم خوردن تو بس نکند
...