غزلیات در دیوان فارسی ابراهیم شاهدی دده

123 اثر از غزلیات در دیوان فارسی ابراهیم شاهدی دده در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه ابراهیم شاهدی دده را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 3 از این مجموعه هستید.

با لعل جان فزای تو از ابراهیم شاهدی دده غزل 25

1. با لعل جان فزای تو آب زلال چیست
با آفتاب روی تو مه در کمال چیست
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

قدت سرو گفتیم و رویی از ابراهیم شاهدی دده غزل 26

1. قدت سرو گفتیم و رویی نداشت
چو زلف تو هم مشک بوئی نداشت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

امروز ز نو دلبر ما از ابراهیم شاهدی دده غزل 27

1. امروز ز نو دلبر ما خوی دگر داشت
ما واله و او روی و نظر سوی دگر داشت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

دلم را جز غمت سودی از ابراهیم شاهدی دده غزل 28

1. دلم را جز غمت سودی نماندست
در او جز درد موجودی نماندست
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

دل بسی گردید چون از ابراهیم شاهدی دده غزل 29

1. دل بسی گردید چون زلف تو دلداری نیافت
کو بغیر صید دلها در جهان کاری نیافت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

تا به تیغ ستم اندر از ابراهیم شاهدی دده غزل 30

1. تا به تیغ ستم اندر دل من چاک انداخت
آه سوزنده من شعله در افلاک انداخت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

از عنبرت غبار چو از ابراهیم شاهدی دده غزل 31

1. از عنبرت غبار چو بر یاسمین نشست
شرمنده گشت نافه و در ملک چین نشست
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

چو بر دل لشکر دل از از ابراهیم شاهدی دده غزل 32

1. چو بر دل لشکر دل از کمین ریخت
قرار و صبر و هوش از عقل و دین ریخت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

دلبرا در کشتن ما از ابراهیم شاهدی دده غزل 33

1. دلبرا در کشتن ما خود بگویی سود چیست
ور نخواهی کشتن از جور و ستم مقصود چیست
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

خوش بود که تیرش به از ابراهیم شاهدی دده غزل 34

1. خوش بود که تیرش به دل ما گذری داشت
وان چشم هم از غمزه به سویش نظری داشت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

هر سر که بوی سنبل از ابراهیم شاهدی دده غزل 35

1. هر سر که بوی سنبل تو در دماغ داشت
از مشک و از شمامه عنبر فراغ داشت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

آنکو دل خود به خار از ابراهیم شاهدی دده غزل 36

1. آنکو دل خود به خار ننهاد
گل گل شد و در کنار ننهاد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه