7 اثر از الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار سنایی غزنوی / حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی / الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه

الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی

1 هیچ بدنامی آدمی را پیش از ظلومی و از جهولی خویش

2 چه حدیثست هرچه پیش آید همه از ظلم و جهل خویش آید

3 حق پسندست عالم و عادل بنده‌گه ظالمست و گه جاهل

4 آدمی با گنه شکسته‌ترست پای طاوس چشم زخم پرست

1 آن نگاری که سوی او نگری او دل از تو برد تو درد بری

2 روی اگر هیچ بی‌نقاب کند راه پر ماه و آفتاب کند

3 ور کند هردو بند گیسو باز سه شب قدر برگشاید راز

4 دایگان زلف او چو تاب دهند چینیان نقش خود به آب دهند

1 شُکر انصاف بر زبان بهار گفت بلبل چو مردم هوشیار

2 شُکر عدل بهار پیش اِله دل گُل گوید از زبان گیاه

3 دشتها پر لحاف بی‌بالین باغها پر عروس بی‌کابین

4 گفت قرآن به لفظ همچون دُر مرد دامن کشیده را فانظر

1 معرفت را شرفت پناهِ شماست مغفرت را علف گناه شماست

2 آدمی بهر بی‌غمی را نیست پای در گِل جز آدمی را نیست

3 همه مقصود آفرینش اوست اهل تکلیف و عقل و بینش اوست

4 عرش و فرش و زمان برای ویست وین تبه خاکدان نه جای ویست

1 روح را چون ببرد روح امین چرخِ چارم فزود ازو تزیین

2 داد مر جبرئیل را فرمان خالق و کردگار هر دو جهان

3 که بجویید مر ورا همه جای تا چه دارد ز نعمت دنیای

4 چون بجُستند سوزنی دیدند بر زِه دلق او بپرسیدند

1 زینة اللّٰه نه اسب و زین باشد زینة‌اللّٰه جمالِ دین باشد

2 مرده ای زان شدی اسیرِ هوس دیده از مردگان کشد کرگس

3 در جهان منگر از پی رازش چکنی رنگ و بوی غمّازش

4 که تو اندر جهان بدسازان همچو رازی به دست غمازان

1 گفت روزی به جعفرِ صادق حیله جویی ربادهی فاسق

2 کز حرامی ربا چه مقصودست گفت زیرا که مانع جودست

3 زان رباده بتر ز می‌خوارست کین مروت بر آن سخا آرست

4 وقت را آخُرش اگر چربست با خدای و رسول در حربست

1 اندر آمد چو ماه در شبگیر انَعِم اللّٰه صباح گویان پیر

2 کند جسمی و ساکن ارکانی تیزچشمی و ره فرادانی

3 روی چون آفتاب نور اندود جامه چون جامهٔ سپهر کبود

4 ناگهانی تو گفتی آمد بر آفتابی ز حوض نیلوفر

1 گفت مردی ز ابلهی رازی با یکی بدفعال غمّازی

2 مرد غمّاز پیش هر اوباش راز آن مرد کرد یکسر فاش

3 طیره گشت ابله از چنان غمّاز گفت با مرد کای بدِ بدساز

4 رازِ من فاش کردی ای نادان همچو پرخاش پتک بر سندان

1 شهوت ار جانت بارّه باز کند بر تو کارِ بتان دراز کند

2 گرچه از چهره عالم افروزند از شره دل درند و جان دوزند

3 همه در بند کام خویشتند عاشقان پیششان همه شمنند

4 از پی دردی روانها را چشمشان رخنه کرده جانها را

آثار سنایی غزنوی

7 اثر از الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.