سنایی غزنوی

صفحه 4 از 7
7 اثر از الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / سنایی غزنوی / حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی / الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه

الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی

1 تنت از چرخ و طبع دارد ساز این و آن ساز خویش خواهد باز

2 جان حق داد جاودان ماند زانکه حق داده باز نستاند

3 معرفت در دلت نهادهٔ اوست باز کی گیرد آنچه دادهٔ اوست

4 کانکه او خود سرشت خاک نکرد وانکه او خود نگاشت پاک نکرد

1 سبب خشم و شهوت از لقمه‌ست آفت ذهن و فطنت از لقمه‌ست

2 مرد شهوت‌پرست را در خیم بتر از بت‌پرست خواند حکیم

3 بندهٔ بطن و لذّت و شهوات بتر از بندهٔ عزی و منات

4 کین ز خوف از بدی نسازد ساز و آن ز شهوت به بد گراید باز

1 تا تو زین منزل آدمی نروی دان که اندر گو سقر گروی

2 باش تا خلق را برانگیزند تا کیند از درون چنان خیزند

3 گرچه اینجا قباد و پرویزی چون عوانی ز گل سگی خیزی

4 ورچه اینجا امیری از زر و زور با تکبّر ز خاک خیزی مور

1 در طمع زین سگان مزبله پوی ای کم از گربه دست و روی بشوی

2 گربه هم روی شوی و هم دزدست لاجرم زان سرای بی‌مزدست

3 موش را موی هست چون سنجاب لیک پاکی نیاید از دریاب

4 نپذیرد دباغت ار چه نکوست نشود پاک همچو دیگر پوست

1 روز دین دستِ دست رس نبود نسب کس شفیع کس نبود

2 نقد تو چون ترا برانگیزد همه در گردن تو آویزد

3 بوته خود گویدت چو پالودی که زری یا مس زراندودی

4 گر بدی آتشت بپالاید ور بدی صافی از تو آساید

1 آدمی گرچه بر زمانه مهست ز آدمی خام دیو پخته بهست

2 نیست خامی مگر کم اندر کم چون ره رومیان خم اندر خم

3 کآدمی‌زاده تا نشد مردم گه پری گه ددست گه گزدم

4 در زمانه ز هرچه جانورست تا نشد پخته آدمی بترست

1 هست ترکیب نفسِ انسانی نفسی و عقلی و هیولانی

2 از دل و جان و نیروی فایت حدِّ او حیّ ناطق مایت

3 گِل و دل دان سرشتهٔ آدم این برآن آن برین شده درهم

4 هرچه جز مردمند یک رنگند یا همه صلح یا همه جنگند

1 پیش از آدم ز دست کوتاهی دوستی داشت مرغ با ماهی

2 هریکی در مقام خود ساکن آن ز فخ فارغ این ز شست ایمن

3 آدمی در زمین چو بپراکند ماهی از مهر مرغ دل برکند

4 گفت بدرود باش و رو بفراز زانکه من زیرِ آب رفتم باز

1 از هوا و ز طبع در انسان دعوت عقل پستر از همه دان

2 گر پس از جسم و جان درآید دین در مراتب عجب چه داری این

3 دختر طفل را پی پیوند اولش لعبتست و پس فرزند

4 نه درآید به وقت جنبش گُل گربه در بانگ وانگهی بلبل

1 هیچ بدنامی آدمی را پیش از ظلومی و از جهولی خویش

2 چه حدیثست هرچه پیش آید همه از ظلم و جهل خویش آید

3 حق پسندست عالم و عادل بنده‌گه ظالمست و گه جاهل

4 آدمی با گنه شکسته‌ترست پای طاوس چشم زخم پرست

سنایی غزنوی

7 اثر از الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.