7 اثر از الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار سنایی غزنوی / حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی / الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه

الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی

1 آز را از درون خود پیوست خاک بر سر بمان و باد به دست

2 آز را مار دان که در عالم نشود جز به خاک سیر شکم

3 صورت طمع کآفت بشرست کپی سگ دمست و گربه سرست

4 صورت بخل آنکه زر دارست کون پر هار و تیز ناهارست

1 دید وقتی یکی پراگنده زنده‌ای زیر جامه‌ای ژنده

2 گفت این جامه سخت خُلقانست گفت هست آنِ من چنین زانست

3 چون نجویم حرام و ندهم دین جامه لاابد نباشدم به از این

4 هست پاک و حلال و ننگین روی نه حرام و پلید و رنگین روی

1 مبر این زندگی به صدرِ سعیر هم بدینجاش واگذار و بمیر

2 زنده آنجایگه مبر تن خویش آب حیوان مده به دشمن خویش

3 حرب قائم شده میان دو تن چه دهی تیغ خویش زی دشمن

4 که چو چشم اجل فراز کند پس از آن عقل چشم باز کند

1 آدمی گرچه بر زمانه مهست ز آدمی خام دیو پخته بهست

2 نیست خامی مگر کم اندر کم چون ره رومیان خم اندر خم

3 کآدمی‌زاده تا نشد مردم گه پری گه ددست گه گزدم

4 در زمانه ز هرچه جانورست تا نشد پخته آدمی بترست

1 سبب خشم و شهوت از لقمه‌ست آفت ذهن و فطنت از لقمه‌ست

2 مرد شهوت‌پرست را در خیم بتر از بت‌پرست خواند حکیم

3 بندهٔ بطن و لذّت و شهوات بتر از بندهٔ عزی و منات

4 کین ز خوف از بدی نسازد ساز و آن ز شهوت به بد گراید باز

1 گفتم ای ایزد سرشته ز نور وی ز عکس رخ تو دیو چو حور

2 ای زمان از تو عید و آدینه وی زمین از رخ تو آیینه

3 صفتت برتر از نفس باشد وصف کردن ترا هوس باشد

4 پس بدیعی به صورت و پیکر نیست در کل کَون چون تو دگر

1 روز دین دستِ دست رس نبود نسب کس شفیع کس نبود

2 نقد تو چون ترا برانگیزد همه در گردن تو آویزد

3 بوته خود گویدت چو پالودی که زری یا مس زراندودی

4 گر بدی آتشت بپالاید ور بدی صافی از تو آساید

1 نه بپرسید از جحی حیزی کز علیّ و عُمر بگو چیزی

2 گفت با وی جحی که اندُه چاشت در دلم مهر و بغض کس نگذاشت

3 شره لقمه آن چنانم کرد کز تعصّب شدم به یک ره فرد

4 مر مرا کار خورد و خفت آمد با دلم اکل و شرب جفت آمد

1 بر سه نوع از ستور و دیو و ددست سر و گردن یکی دو پا و دو دست

2 سگ و اسبست با تو در مسکن آن گزنده‌ست و این دگر توسن

3 آن مروّض کن این مُعلّم کن پس درآی و حدیث آدم کن

4 عمر دادی به مکر و شهوت و زور چه تو مردم چه دیو و دد چه ستور

1 اوّلین بند در رهِ آدم بود نای گلو و طبل شکم

2 مهترین بند هست نای گلو کُندت طبلِ بطن شش پهلو

3 طبل و نایست اصل فتنه و شر هردو بگذار خور و خود بگذر

4 هرکش امروز قبله مطبخ شد دانکه فرداش جای دوزخ شد

آثار سنایی غزنوی

7 اثر از الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.