خواست از سنایی غزنوی حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 60
1. خواست وقتی ز عجز دینداری
از یکی مالدار دیناری
1. خواست وقتی ز عجز دینداری
از یکی مالدار دیناری
1. بود در روم بلبل و زاغی
هر دو را آشیانه در باغی
1. بود در شهر بلخ بقّالی
بیکران داشت در دکان مالی
1. آن سلیمان که در جهان قدر
بود سلطانِ وقت و پیغامبر
1. گفت در وقت مرگ اسکندر
همه را خواند کهتر و مهتر
1. آن شنیدی که با سکندر راد
گفت در پیش مردمان استاد