8 اثر از غزلیات صامت بروجردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات صامت بروجردی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار صامت بروجردی / غزلیات صامت بروجردی

غزلیات صامت بروجردی

1 دگر دل بهر بدنامی ره تدبیر می‌گیرد جنون من خبر از ناله زنجیر می‌گیرد

2 جهان آرزو را چون منی ناکام می‌یابد که بیخ بختم آب از شعله شمشیر می‌گیرد

3 اثر هم بهر آهم ادعای سرکشی دارد گمان کرده است نفرین ضعیفان دربرمی‌گیرد

4 عجب کج بخت افتاده است آسایش که هر ساعت سر راهی ز دوری بر فراز شیر می‌گیرد

1 به دامنم نبود گر دل فکار منست گواه خون شدن قلب داغدار منست

2 همیشه جیب و کنارم ز اشک دیده‌تر است بدان بهار که نبود خزان بهار منست

3 ز بس به گوش گرفتم چو باد پند کسان همین سزای منست این که در کنار من است

4 ز بعد قتل مشورید خون ز چهره مرا چرا که از ستم یار یادگار منست

1 کسی که در صف مستان به احتراز نشیند چه قابل است که در بزم اهل راز نشیند

2 بپای خیز و در این شهر غارت دل و دین کن تو را که گفت نشین تا که فتنه باز نشیند

3 سعادت ابدی چون نوشته بر پیر تیرت بهر دلی که نشیند بگو به ناز نشیند

4 همای عشق چون آگاه بود ز سلطنت فقر همیشه بر سر رندان پاکباز نشیند

1 تنک بر جان در گلو راه نفس کی می‌شود ای خدا این مرغ بیرون از قفس کی می‌شود

2 هر که چون عنقار جوی بی‌نشانی آب خورد همنشین و همدم اهل هوس کی می‌شود

3 آفتاب آسا کسی کاندر سپهرش منزلست الفت او گرم با هر خار و خس کی می‌شود

4 مانده دل در آرزوی حرف تلخی از لبت زان شکر شیرین دهان این مگس کی می‌شود

1 دلم دائم ز هجرت خویش را بیمار می‌خواهد ز تیغ بی‌دریغت سینه را افکار می‌خواهد

2 نمی‌خواهم که داغ عارضت از آب و تاب افتد بلی بلبل همیشه رونق گلزار می‌خواهد

3 چه تاثیری بود بی‌اشک در آه سحر گاهی که لشکر موسم جنگ و هنر سردار می‌خواهد

4 کسی کز بهر کفر و دین به ما ایراد می‌گیرد بگو این گفتگوهاآدم بیکار می‌خواهد

1 خنده‌ات نوش لب ز آب بقا شیرین‌تر است نزد ما نفرین تلخت از دعا شیرین‌تر است

2 ایمنی جستن ز استغنا طریق ابلهی است خواب راحت بر سریر بوریا شیرین‌تر است

3 غیر نخوت نیست نان در سفره ابنای دهر آب کشکول کریمان گدا شیرین‌تر است

4 غیر نخوت نیست نان در سفره ابنای دهر آب کشکول کریمان گدا شیرین‌تر است

1 نگارا زخم دل را مرحمش کن ترحم بر هجوم ماتمش کن

2 شده بسیار بار درد و داغم اگر داری سر یاری سر یاری کمش کن

3 سر بیگانگی دارد وصالت خدایا با محبان همرهش کن

4 شده بر یوسف دل زندگی سخت برون دیگر ز زندان غمش کن

1 تا کی از بخت فرو بسته گره وا نکنی نظر لطف به آوارگی ما نکنی

2 گوییا اسم جدایی نشنیده است دلت ورنه درد دل ما از چه مداوا نکنی

3 شده آئینه دل تیره تر از چهره بخت ز چه از یک نظرش پاک و مصفا نکنی

4 هوس خاک سر کوی تو اندر لب سرماست همتی از چه برین منصب عظمی نکنی

1 شد از آن روزی که صحرای جنون ماوای من کرد شهوت همچو قیس عامری سودای من

2 آنکه در ملک جنون سر داد مجنون را چو من محو و حیرانست پیش طلعت لیلای من

3 بارها راند از در خویشم ولیکن عاقبت از وفا بنهاد بند بندگی بر پای من

4 از نظر افکندنم سهلست منت می‌کشم گر شود گاهی ز لطف از دیگران جویای من

1 ما از دو کون پای به دامن کشیده‌ایم در سایه محبت یاری خزیده‌ایم

2 آن بلبلیم ما که چو از بیضه درشدیم بر شاخسار زلف نکویان پریده‌ایم

3 ای باغبان برای گلی در بما مبند آخر نه ما به گلشن تو نو رسیده‌ایم

4 مائیم در ازل که پیام الست را با گوش خویش از لب جانان شنیده‌ایم

آثار صامت بروجردی

8 اثر از غزلیات صامت بروجردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات صامت بروجردی شعر مورد نظر پیدا کنید.