8 اثر از غزلیات صامت بروجردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات صامت بروجردی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار صامت بروجردی / غزلیات صامت بروجردی

غزلیات صامت بروجردی

1 دلم دائم ز هجرت خویش را بیمار می‌خواهد ز تیغ بی‌دریغت سینه را افکار می‌خواهد

2 نمی‌خواهم که داغ عارضت از آب و تاب افتد بلی بلبل همیشه رونق گلزار می‌خواهد

3 چه تاثیری بود بی‌اشک در آه سحر گاهی که لشکر موسم جنگ و هنر سردار می‌خواهد

4 کسی کز بهر کفر و دین به ما ایراد می‌گیرد بگو این گفتگوهاآدم بیکار می‌خواهد

1 از قفس راندی و گفتی روز که آزادی دگر تا مرا سازی اسیر دام صیادی دگر

2 بهر من آسودگی در بند بهتر حاصل است تا نیفتد دیده‌ام بر سرو آزادی دگر

3 با همه سرعت مگر چون من به زلفت شد اسیر گرنه از کویت وزان نبود چرا بادی دگر

4 دوش اسم دانه خال تو آمد بر زبان نشنوم از مرغ دل امروز فریادی دگر

1 هر چه خواهی بر من ای دنیا ز تلخی تنگ گیر هی به قصد شیشه دلهای نازک سنگ گیر

2 تا توانی یا لئیمان گرم کن طرح و فاق تا توانی یکدلی را بر ضعیفان تنگ گیر

3 من نه از مهرت شوم خوشدل نه از قهرت ملول دیگران را رو بدام خود بر یور رنگ گیر

4 من سپر انداختم روز نخستین پیش تو بهر قتل تنگ چشمان رویراق جنگ گیر

1 آن مشک که در چین به صدا اعزاز خرندش در چین سر زلف تو با ناز خرندش

2 اندیشه چه داری ز خطاکردن تیرت گر بگذر از دیده بدل باز خرندش

3 اسرار غم عشق تو نایاب متاعی است کو را نتوان مردم غمساز خرندش

4 بی‌قدرتری از دل عاشق نبود لیک از بهر نگهداشتن راز خرندش

1 ز بسکه در غم روی تو انتظار کشیدم قلم به صفحه عشاق روزگار کشیدم

2 شدم ز صافی طینت چنان به پرتو عشقت که مهره را به سلوک از دهان مار کشیدم

3 ز بیم خواهش بی‌جا که از وصال تو می‌کرد پی مواخذه منصور دل بدار کشیدم

4 شدم تسلی حام می و محبت دیگر که مهره را به سلوک از دهان مار کشیدم

1 اگر از بی‌وفایی‌های تو حرفی به لب دارم مشو آزرده دل جانا که هذیا ن‌ست تب دارم

2 دو زخمم از دو ابر بهر کشتن و عده فرمودی به دوی حقی که من ای کج‌حساب از تو طلب دارم

3 مرا دیوانگی اندر محبت لازم است ورنه به هنگام ضرورت فخر از حسن ادب دارم

4 در ایام فراغت هم نخواهم ذلت دشمن که چشم طول عمر اندر شب هجران ز شب دارم

1 تا سرو کار بدان طره پر خم دارم از پریشانی ایام چرا غم دارم

2 شب هجران و تب فرقت و گلهای فراق شکر صد شکر که هر عیش فراهم دارم

3 لخت دل خون جگر قسمت امروز منست روز نا آمده را بهر چه ماتم دارم

4 بی‌نیاز است چنان دیده‌ام از دولت فقر که جهان را به یکی مور مسلم دارم

1 ترک دین و دل نمودم ترک جان هم می‌کنم غیر عشقت هر چه باشد ترک آن هم می‌کنم

2 گر تو صیاد منی آزردگی در دام نیست در قفس سیر و صفای گلستان هم می‌کنم

3 همچنان کز دل زدودم ز نک مهر غیر را بعد از این نام تراورد زبان هم می‌کنم

4 این که دور افتادم از کویت بود جرم رقیب گه گهی بر سستی طالع گمان هم می‌کنم

1 ما از دو کون پای به دامن کشیده‌ایم در سایه محبت یاری خزیده‌ایم

2 آن بلبلیم ما که چو از بیضه درشدیم بر شاخسار زلف نکویان پریده‌ایم

3 ای باغبان برای گلی در بما مبند آخر نه ما به گلشن تو نو رسیده‌ایم

4 مائیم در ازل که پیام الست را با گوش خویش از لب جانان شنیده‌ایم

1 دوش با پیک خیالت گفتگویی داشتیم تا سحر مانند مستان‌ های و هیی داشتیم

2 از سر بی‌مغز ما کیفیتی حاصل نشد جز که بار دوش خود حالی سبوئی داشتیم

3 مرحبا ای عشق صلح انگیز کز تاثیر تو یار شد با ما به عالم گر عدوئی داشتیم

4 گر نشد از شرم کاری پیشرفت ما نشد ورنه نزد دلبر خود آبرویی داشتیم

آثار صامت بروجردی

8 اثر از غزلیات صامت بروجردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات صامت بروجردی شعر مورد نظر پیدا کنید.