8 اثر از غزلیات صامت بروجردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات صامت بروجردی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار صامت بروجردی / غزلیات صامت بروجردی

غزلیات صامت بروجردی

1 بس که در باغ رخت محو تماشا ماندیم بی‌خبر از همه نیک و بد دنیا ماندیم

2 شد تهی دایره عشق تو از بوالهوسان ما چو پرگار بجا بر سر یک پا ماندیم

3 بیم غرقاب نداریم که مانند حباب از سبکباری خود بر سر دریا ماندیم

4 بوی خیری نشنیدیم از این همسفران ز آن برندان وطنی که و تنه ماندیم

1 روزگاریست که ما طالب دیدار توئیم همه دیدار تو جوئیم و گرفتار توئیم

2 هر کسی را به کسی هست سر سودایی سود ما را بود آخر که خریدار توئیم

3 ای گل گلشن امید ز ما دیده مپوش که اگر نیک و اگر بدهمگی خار توئیم

4 روز ما خوش که چو تو شمع شبستان داریم همه پروانه آن پرتو رخسار توئیم

1 نگارا زخم دل را مرحمش کن ترحم بر هجوم ماتمش کن

2 شده بسیار بار درد و داغم اگر داری سر یاری سر یاری کمش کن

3 سر بیگانگی دارد وصالت خدایا با محبان همرهش کن

4 شده بر یوسف دل زندگی سخت برون دیگر ز زندان غمش کن

1 دلی کز عشق مفتون نیست یا رب پر ز خونش کن ز اقلیم محبت خسته و حیران برونش کن

2 سری کز غمزه لیلی و شت ناگشته سودایی چون مجنون خوار و سرگردان به صحرای جنونش کن

3 اگر چون بیستون بار غمت اندر دلی نبود بسان خیمه بی‌خانمان و بی‌ستونش کن

4 نمی‌گویم شرار عشق خود از سینه‌ام کم کن چو می‌خواهی بسوزی هر چه بتوانی فزونش کن

1 شد از آن روزی که صحرای جنون ماوای من کرد شهوت همچو قیس عامری سودای من

2 آنکه در ملک جنون سر داد مجنون را چو من محو و حیرانست پیش طلعت لیلای من

3 بارها راند از در خویشم ولیکن عاقبت از وفا بنهاد بند بندگی بر پای من

4 از نظر افکندنم سهلست منت می‌کشم گر شود گاهی ز لطف از دیگران جویای من

1 نمی‌دانم شب هجر تو را باشد سحر یا نه دل گمگشته‌ام آخر وطین بیند دگر یا نه

2 ز جوی دیده دادم آب شمشاد قد سروت که تا یک روز از رفتار او بینتم ثمر یا نه

3 نه اشک است و نه خون جانان کو بر دیده‌ام بنگر ببین از هجر رویت دل برون آورده سر یا نه

4 گر از کویت گی آید ببوسم دست و پایش را ببینم از برای قتل من آردخبر یا نه

1 رخت را ماه می‌گفتیم اگر مه داشت پیرایه قدت را سرو می‌گفتیم نبود ار سرو را سایه

2 نزاده دایه امکان دگر طفلی بدین خوبی تعالی‌الله ار این طفل و هزار احسن بر این دایه

3 به فال وصل بگشودم نقاب از مصحف رویت ز بسم‌الله ابرویت درآمد اول آیه

4 نهادم دل به ابرویت که از کشتن شوم ایمن ندانستم که با ترکان چشمت گشته همسایه

1 چه خوش بود ار ز عشق اول دلی شیدا نمی‌کردی چه می‌کردی ز یاران دوری بی‌جا نمی‌کردی

2 چرا اگر وعده کشتن نمودی رفته از یادت تو آن بودی که از قتل کسی پروا نمی‌کردی

3 به بی‌جا دعوی مستوریت باور نمی‌دارم چنین گر بود هر ساعت به جایی جا نمی‌کردی

4 بکوبت چو نمگس جانها نمی‌گردید سرگردان تبسم گر گهی زان لعل شکر خا نمی‌کردی

1 خوش به حال آن که روز بی‌کسی یارش تو باشی در شب هجران ز راه لطف غمخوارش تو باشی

2 عالمی اندر خم زلفت گرفتار امام صرفه با آن است کز خوبی گرفتارش تو باشی

3 یوسف مصری تو وخلقی گرفتار تو لیکن نازم آن حسنی که در عالم خریدارش تو باشی

4 جهت الفردوس یکسان ست با دوزخ به چشمش آنکه خلد و کوثر و جنات و انهارش تو می‌باشی

1 در شهرت ریا شد عمرم تمام نیمی باید به عشق و مستی گردد تمام نیمی

2 تا وصف دوست زین جمع گردد مرا میسر سجده به دست نیمی صهبا به جام نمی

3 امشب ز الفت غیر پر خون نمود دل را آن بی‌وفا نگارم تا شد ز شام نیمی

4 آخر ز سرگردانی آمد به مهربانی شد از شب وصالش کارم به کام نیمی

آثار صامت بروجردی

8 اثر از غزلیات صامت بروجردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات صامت بروجردی شعر مورد نظر پیدا کنید.