10 اثر از قصاید در دیوان اشعار سلمان ساوجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار سلمان ساوجی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار سلمان ساوجی

1 ای غبار موکبت چشم فلک را توتیا خیر مقدم، مرحبا «اهلاً و سهلاً» مرحبا

2 رایت رایت، به پیروزی چو چتر آفتاب سایه بر ربع ربیع انداخت از «بیت الشتا»

3 باز چتر سایه‌ بر نسرین چرخ انداخته فرخ و میمون شده، فی ظله بال هما

4 آفتابت در رکاب، و مشتری در کوکبه آسمان زیر علم، ماه علم خورشید سا

1 کجایی ای زنسیمت دماغ باغ معطر ؟ بیا که باغ به شمع شکوفه گشت منور

2 هوا زعکس شقایق صحیفه ایست ، ملون زمین زشکل حدایق کتابه ایست مصور

3 شکوفه چون گل رویت گشاده روی مطرا بنفشه چون سر زلفت کشیده خط معنبر

4 دهان غنچه چولعلت ز خنده گشت لبالب خط بنفشه چو زلفت معنبر است سراسر

1 دارم آهنگ حجاز ، ای بت عشاق نواز راست کن ساز ونوایی زپی راه حجاز

2 راز جان گوش کن از عود که ره یافته اند محرمان حرم اندر حرم پرده یراز

3 پرده سازده امروز ، که خاتون حجاز می دهد جلوه حسن از تتق عزت وناز

4 آفتاب طرب از مشرق خم می تابد خیز ومی خورد که نکردند در توبه فراز

1 حور اگر دیده بدین روضه کند روزی باز کند از شرم در روضه فردوس فراز

2 ای نهال چمن جا ه در این روضه ببال وی حریم حرم قدر بدین کعبه بناز

3 بوستانی است که طاوس ملایک هر دم از سر سدره نماید به هوایش پرواز

4 خم طاقش همه با سقف فلک گردد جفت لب بامش همه در گوش زحل گوید راز

1 خوش بر آمد به چمن با قدح زر نرگس ساقیا باده که دارد سر ساغر ، نرگس !

2 جام زرده به صبوحی که چو نرگس به صباح ریخت در جام بلورین می اصفر نرگس

3 سرش از ساغر می نیست زمانی خالی همه سیر وزر خود کرد دراین سر نرگس

4 شمع جمع طرف وچشم وچراغ چمن است زان چمن را همگی چشم بود بر نرگس

1 بسم نبود جفای رخ چو یاسمنش بنفشه نیز گرفت است جانب سمنش

2 غزالم از کله تا طوق بست بر گردن به گردن است بسی خون آهوی ختنش

3 دل از عقیق لب او حریق گلگون خواست چو لاله داد در اول پیاله درو دنش

4 در آن خیال که کردند از وصالش هیچ نیس نقش به غیر از خیال پیراهنش

1 مبشران سعادت برین بلند رواق همی کنند ندا در ممالک آفاق

2 که سال هفتصد و پنجاه و هفت رجب به اتفاق خلایق بیاری خلاق

3 نشست خسرو ریو زمین به استحقاق فراز تخت سلاطین به دار ملک عراق

4 خدایگان سلاطین عهد شیخ اویس پنا هو پشت جهان خسرو علی الا طلاق

1 ای حریم بارگاهت کعبه ملک و ملک ! ساحتت را روضه فردوس حدی مشترک

2 در خط از عکس خطوطت ، سطح لوح لاجورد در گل از سهم اساست ، پای وهم تیز تک

3 از فروغ شمسه دیوار ایوانت به شب ذره ها را در هوا بتوان شمردن یک به یک

4 پاسبانان دور بامت که با عرشند راست زنده می دارند شب ز آواز تسبیح ملک

1 عید من آنکه هست خم ابرویش هلال بر عین عید ابروی چون نون اوست دال

2 عیدی که قدر اوست فزون از هزار ماه ماهی که مثل او نبود در هزار سال

3 خوش می خرامد ز بن گوش می کشد هر دم به دوش غالیه زلف او شمال

4 تا خود خیال ابروی اوبست ماه نو کج می نمود در نظر مردم این خیال

1 ماهی از برج شرف زاده خورشید کمال زاده الله جمالاً به جهان داد جمال

2 گلبن (انبته الله نباتاً حسنا) بر دمانید سپهر از چمن جاه و جلال

3 روز آدینه نه از ماه ربیع الاخر رفته از عهد عرب هفتصدو پنجاه و سه سال

4 شیخ زاهد شه فرخنده پی آمد به وجود شد جهان از اثر طالع او فرخ فال

آثار سلمان ساوجی

10 اثر از قصاید در دیوان اشعار سلمان ساوجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار سلمان ساوجی شعر مورد نظر پیدا کنید.