10 اثر از قصاید در دیوان اشعار سلمان ساوجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار سلمان ساوجی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار سلمان ساوجی

1 ماهی از برج شرف زاده خورشید کمال زاده الله جمالاً به جهان داد جمال

2 گلبن (انبته الله نباتاً حسنا) بر دمانید سپهر از چمن جاه و جلال

3 روز آدینه نه از ماه ربیع الاخر رفته از عهد عرب هفتصدو پنجاه و سه سال

4 شیخ زاهد شه فرخنده پی آمد به وجود شد جهان از اثر طالع او فرخ فال

1 به چشم و ابرو و رخسار و غمزه می‌برد دلبر قرار از جسم و خواب از چشم و هوش از عقل و عقل از سر

2 نباشد با لب و لفظ و جمال و حال او ما را شکر در خورد و می در کام و مه در وجه و شب در خور

3 سر زلف و رخ خوب و خط سبز و لب لعلش سمن‌سای و مه‌آسای و گل‌آرای و گهرپرور

4 عذار و خط و رخسار و لب و دیدار و گفتارش بهار و سبزه و صبح و شراب و شاهد و شکر

1 زامروز تا به حشر بر ابنای روزگار شکرانه واجب است به روزی هزار بار

2 کامروز نور باصره آفرینش است در عین صحت از نظر آفریدگار

3 دارای عهد شاه اویس آنکه می کند از تیغ گرد خطه دین آهنین حصار

4 هر دم به آستین کرم پاک می کند انصاف او زدامن آخر زمان غبار

1 فرخ اختر اختری دری و دری شاهوار شد ز برج خسروی و درج شاهی آشکار

2 آسمان در حلقه بر خود گوهری می داشت گوش ساخت امروزش برای آفرینش گوشوار

3 سالها می جست چشم آفتاب نوربخش تا به ماهی نو منور کردش اکنون روزگار

4 مادر ایام را آمد به فرعون و بخت قره العینی ز روز نیک گردون در کنار

1 ما را از تو چشم بد ایام جدا کرد چشم بد ایام چه گویم چها کرد؟

2 با چشم و دل سوختگان روز فراقت آن کرد که با روشنی شمع صبا کرد

3 ما یار ندیدیم که با یار بسر برد ما دوست ندیدیم که با دوست وفا کرد

4 زلفت به سر خویش و جمالت به جدایی هریک چه دهم شرح که بر من چه جفا کرد

1 حور اگر دیده بدین روضه کند روزی باز کند از شرم در روضه فردوس فراز

2 ای نهال چمن جا ه در این روضه ببال وی حریم حرم قدر بدین کعبه بناز

3 بوستانی است که طاوس ملایک هر دم از سر سدره نماید به هوایش پرواز

4 خم طاقش همه با سقف فلک گردد جفت لب بامش همه در گوش زحل گوید راز

1 ای غبار موکبت چشم فلک را توتیا خیر مقدم، مرحبا «اهلاً و سهلاً» مرحبا

2 رایت رایت، به پیروزی چو چتر آفتاب سایه بر ربع ربیع انداخت از «بیت الشتا»

3 باز چتر سایه‌ بر نسرین چرخ انداخته فرخ و میمون شده، فی ظله بال هما

4 آفتابت در رکاب، و مشتری در کوکبه آسمان زیر علم، ماه علم خورشید سا

1 مبشران سعادت برین بلند رواق همی کنند ندا در ممالک آفاق

2 که سال هفتصد و پنجاه و هفت رجب به اتفاق خلایق بیاری خلاق

3 نشست خسرو ریو زمین به استحقاق فراز تخت سلاطین به دار ملک عراق

4 خدایگان سلاطین عهد شیخ اویس پنا هو پشت جهان خسرو علی الا طلاق

1 چون به عزم حضرت خورشید جمشید اقتدار آفتاب سایه گستر، سایه پروردگار

2 ابر دریا، آستین خورشید گردون آستان اردشیر شیر دل نوشین روان روزگار

3 زهره عشرت ماه طلعت مهر بهرام انتقام مشتری رای عطارد فطنت کیوان وقار

4 ظل حق چشم و چراغ دوده چنگیز خان کاسمان را بر مدار رای او باشد مدار

1 دل را هوای چشم تو بیمار می‌کند جان را امید وصل تو تیمار می‌کند

2 طرار طره تو دلم برد عارضت رو وانهاده پشتی طرار می‌کند

3 از بندگی قد تو شد کار سرو راست آزادی از تو دارد و هموار می‌کند

4 خال تو پیش چشم تو زعنبر بخور کرد وین بهره قوت دل بیمار می‌کند

آثار سلمان ساوجی

10 اثر از قصاید در دیوان اشعار سلمان ساوجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار سلمان ساوجی شعر مورد نظر پیدا کنید.