قصاید در دیوان اشعار سلمان ساوجی

98 اثر از قصاید در دیوان اشعار سلمان ساوجی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه سلمان ساوجی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 8 از این مجموعه هستید.

طراوتی است جهان را به از سلمان ساوجی قصیده 82

1. طراوتی است جهان را به فر فروردین
که هر زمان خجل است اسمان ز روی زمین

برای مشاهده کامل کلیک کنید


3 دقیقه زمان مطالعه 36 بیت

آسمان با سینه ی پر آتش از سلمان ساوجی قصیده 83

1. آسمان با سینه ی پر آتش و پشتی دو تا ه
شد به های های گریان بر سر بیرام شاه

برای مشاهده کامل کلیک کنید


2 دقیقه زمان مطالعه 21 بیت

منت ایزد را که ذات خسرو از سلمان ساوجی قصیده 84

1. منت ایزد را که ذات خسرو گیتی پناه
در پناه صحت است از فیبض الطاف اله

برای مشاهده کامل کلیک کنید


3 دقیقه زمان مطالعه 41 بیت

به گرد چشمهٔ نوشَت دمی از سلمان ساوجی قصیده 85

1. به گرد چشمهٔ نوشَت دمی مهر گیاه
تو عین آب حیاتی علیک عین اله

برای مشاهده کامل کلیک کنید


3 دقیقه زمان مطالعه 41 بیت

یاد صبح است این گذر بر از سلمان ساوجی قصیده 86

1. یاد صبح است این گذر بر کوی جانان یافته
یادم عیسی است جسم خاک از و جان یافته

برای مشاهده کامل کلیک کنید


2 دقیقه زمان مطالعه 19 بیت

ای کمان ابرویت را جان از سلمان ساوجی قصیده 87

1. ای کمان ابرویت را جان من قربان شده
شام زلفت را نسیم صبح سر گردان شده

برای مشاهده کامل کلیک کنید


4 دقیقه زمان مطالعه 49 بیت

زحبس نفس خلاص ای عزیز از سلمان ساوجی قصیده 88

1. زحبس نفس خلاص ای عزیز اگر یابی
سریر سلطنتت مصر جان مقر یابی

برای مشاهده کامل کلیک کنید


4 دقیقه زمان مطالعه 54 بیت

دمید گرد لب جوی خط زنگاری از سلمان ساوجی قصیده 89

1. دمید گرد لب جوی خط زنگاری
بیاد و در قدح افکن شراب گلناری

برای مشاهده کامل کلیک کنید


4 دقیقه زمان مطالعه 53 بیت

طالع عالم مبارک شد به از سلمان ساوجی قصیده 90

1. طالع عالم مبارک شد به میمون اختری
منتظم شد سلک ملک دین به والا گوهری

برای مشاهده کامل کلیک کنید


3 دقیقه زمان مطالعه 42 بیت

دریغا که باغ بهار جوانی از سلمان ساوجی قصیده 91

1. دریغا که باغ بهار جوانی
فرو ریخت از تند باد خزانی

برای مشاهده کامل کلیک کنید


3 دقیقه زمان مطالعه 49 بیت

دریغا که خورشید روز جوانی از سلمان ساوجی قصیده 92

1. دریغا که خورشید روز جوانی
چو صبح دوم بود کم زندگانی

برای مشاهده کامل کلیک کنید


2 دقیقه زمان مطالعه 27 بیت