10 اثر از قصاید در دیوان اشعار سلمان ساوجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار سلمان ساوجی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار سلمان ساوجی

1 ای سر کوی تو را کعبه رسانیده سلام عاشقان را حرم کعبه کوی تو مقام

2 سعی در راه تو حج است و غمت زاد مرا در ره حج تو این زاد همه عمره تمام

3 سالکان طرق عشق تو هم کرده فدا جان درآن بادیه بی دیه خون آشام

4 طایره سد ره نشین را که حمام حرم است از هوا دانه خال تو درآورده به دام

1 داغ ابروی تو دل پیوسته دارد بر جبین نقش یاقوتت نگارد جان شیرین بر نگین

2 جز دهانت هیچ ناید در ضمیر خرده دان جز لبت نقشی نبندد دیده باریک بین

3 با مه رویت بتابد ذره روی از آفتاب با گل حسنت ندارد شاخ برگ یاسمین

4 با هوای خاک کویت بود ما را اتصال پیشتر زان کام تزاج افتد میان ماء وطین

1 منم ، که نیست شب و روز جز گنه کارم گناهکار وامید عفو می دارم

2 امیدوار به فضل خدا هر روزی هزار بار خدا را زخود بیازارم

3 شکم بسان صراحی مدام پرز حرام سجود می کنم وز ان سجود بی زارم

4 چون من مخالف دین می زیم چو ساغر وچنگ چا سود گریه ی خونین و نا له زارم ؟

1 شکوه افسر شاهی تراز کسوت عالم نگین خاتم دولت نظام گوهر عالم

2 خداوند خداوندان شهنشه شیخ حسن نویان که هست اوصاف اخلاقش فزون از کیف و بیش و کم

3 جهانداری که تیغ اوست صبح فتح را مطلع جهانبخشی که دست اوست رزق خلق را مقسم

4 زباد خلق جان بخشش گرفته شاخ دولت بر ز آب تیغ سرسبزش کشیده بیخ نصرت نم

1 بنگر این زورق رخشنده بر آب روان می درخشد چون دو پیکر بر محیط آسمان

2 شکل زورق گوییا برجی است آبی کاندرو دایمن باشد سعود ملک را با هم قرآن

3 باد پایی آب رفتاری که رانندش به چوب آب او را هم رکاب وباد او را هم عنان

4 معده یاو بگذارند سنگ خارا ز سنگ لیک آب خوشگوار بر مزاج آید گران

1 بیا چون مقام طرب شد تمام نوایی بساز از پی این مقام

2 نوایی که در وی سخن هست و نیست نوای نی و چنگ مالا کلام

3 درون دل از جام می بر فروز که تابد درو روشنایی زجام

4 نوای طرب در مقامی سرای کزو جان شاد کام

1 نسیم صبح سلامم به دلستان برسان پیام بلبل عاشق به گلستان برسان

2 به همرهیت روان را روانه خواهم کرد روانه کرد به جانان روان روان برسان

3 هزار قصه رسیدست زمن به گوش به گوش مگر مجال نباشد یکی از آن برسان

4 کمند طره ی او با کمر چو در پیچد دقیقه ای زتن من در آن میان برسان

1 خوش نسیمی از چمن بر خاست بر خیز ای ندیم ! خوش بر آور در هوای باغ یک دم چون نسیم

2 صبحدم بوی عرار نجد می بخشد شمال جان بپرور بو که بتوان یافت در شام این شمیم

3 می جهد نبض صبا خوش خوش به حد اعتدال تا طبایع را مزاج مختلف شد مستقیم

4 چون سنم باید که طرف بوستان سازی مقام چون قدح باید که گرد دوستان گردی مقیم

1 طالع عالم مبارک شد به میمون اختری منتظم شد سلک ملک دین به والا گوهری

2 تاج شاهی سرفرازی می‌کند امروز از آنک گردنان مملکت را دوش پیدا شد سری

3 اول ماه جمادی سال ذال و میم و حا ز آفتابی در وجود آمد به شب نیک اختری

4 تا حساب طالعش بیند در اصطرلاب ماه شب همه شب بود کیوان منتظر بر منظری

1 یاد صبح است این گذر بر کوی جانان یافته یادم عیسی است جسم خاک از و جان یافته

2 یا بشیر صحت ذات عزیز یوسف است رهگذر بر کلبه احزان کنعان یافته

3 این خلیل اذر است ازر برو ریحان شده یا خضر در عین ظلمات اب حیوان یافته

4 گوهر ذات وجود در درج فطرت است چون( کلیم الله ) خلاص از موج بحران یافته

آثار سلمان ساوجی

10 اثر از قصاید در دیوان اشعار سلمان ساوجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار سلمان ساوجی شعر مورد نظر پیدا کنید.