آثار سلمان ساوجی

صفحه 11 از 17
17 اثر از قطعات در دیوان اشعار سلمان ساوجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار سلمان ساوجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قطعات در دیوان اشعار سلمان ساوجی

1 طریق نیست سفارش به آسمان کردن که سایه بر سر سکان ربع مسکون دار

2 نه عادت است به خورشید درد سر بردن که رحمتی کن و بر خاک عین لطف گمار

3 و یا به ابر گهربار درفشان گفتن که بر بنات از طریق لطف ببار

4 وگر نداشته بودی هزار پی عرضه رهی به حضرت خورشید آسمان مقدار

1 شتر وابچه دیار عرب کرد قیتولهای مردم پر

2 نفس من نیز رغبتی می‌کرد گفتم ای نفس فی السلامه مر

3 شتر وابچه عرب چه کنی مه دیار عرب مه شیر شتر

1 خسرو اخاک درگه تو مرا از غبار ذر ور نیکوتر

2 لیک در حالتی چنین که منم غیبتم از حضور نیکوتر

3 حال چشمم بدست دور از تو چشم بد از تو دور نیکوتر

1 اگر هزار گنه بنده‌ای کند نبود چنان بزرگ که اندک جریمه سرور

2 ستارگان همه در گرد شند بر گردون گرفت نیست بران جمع جز که بر مه و خور

1 پریر روز به حمام در فقیری را به فحش و زجر فرو شست خواجه مغرور

2 فقیر رفت که پاش چو سنگ بوسه دهد چو شانه ریش گرفتم که دور نیستم دور

3 از آن پس ز پی عذر داد مشتی گل فقیر گفت که ای خواجه نیستی معذور

4 دل مرا که به کلی خراب کرده توست گمان مبر که به یک مشت گل شود معمور

1 آنکه از کبر، یک وجب می‌دید از سر خویش تا به افسر هور

2 وانکه می‌گفت شیر معرکه‌ام دولت شاه ساخت او را کور

3 قوت الظهر پشت او شکست قره‌العین کرد چشمش کور

4 تا بدانی که با سعادت و بخت برنیاید کسی به مردی و زور

1 ای شهنشاهی که از بهر صلاح مملکت آهنیت خود تاج سر شد و مرکب سریر

2 در جهانداری نظیرت دیده گردون ندید در جهانداری همه چیزت مهیا جز نظیر

3 باغ دولت آب فتح از حد تیغت می‌خورد دشمن آتش نهادت سوخت زین غم گو بمیر

4 گر سگی می‌گیرد از دیوانگی صحرای موش شیر دران را چه غم از گربکان موش گیر

1 کرا مجال بود کز زبان همچومنی حکایتی برساند به بارگاه وزیر

2 زمین ببوسد و بعد از دعا خطاب کند که ای جناب تو والاتر از سپهر اثیر

3 سپهر را همه بر قطب دولت تو مدار ستاره را همه بر سمت طاعت تو مسیر

4 مثال امر تو را دور چرخ فرمانبر نگین رای تو را مهر مهر نقش پذیر

1 عاشثی شمعا از آن رو چون منت چهره‌ای زردست و چشم اشک پاش

2 ورنه‌ای عاشق چرا بی علتی هر شبی بیماری و صاحب فراش

3 عادتی داری که هر شب تا به تیغ سر نبرندت نیابی انتعاش

4 سرکشی در عشقبازی می‌کنی رو که بر عاشق حرام است این معاش

1 خورده بودم غصه بسیار و طبعم بسته بود داد حبی مسلهم فرزند مردود حبش

2 تا به هر مجلس که بنشینم روانی می‌رویم بر سر و بر سبلت و بر ریش مردود حبش

آثار سلمان ساوجی

17 اثر از قطعات در دیوان اشعار سلمان ساوجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار سلمان ساوجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی