1 آصف کفایتا لطف و رافتت با آنکه طبع بنده لطیف است چون کنم
2 از درد چشم نیست مجال ترددم لیکن حضور خواجه شریف است چون کنم
3 بربستهام دو دیده به عزم درت ولی سرما قوی و دیده ضعیف است چون کنم
1 خسرو شمس و غرب شمس الدین بر همه سروران تویی مخدوم
2 در دولت ز تو شده مفتوح مکرمت بر وجود تو مختوم
3 صاحب سیف و صاحب ملکی بر صحف نام نیک تو مرقوم
4 طبعت آموخته قواعد ملک ملکان از تو میبرند رسوم
1 ای صاحبی که از شرف مدح ذات تو هر دم چو آفتاب ز موج سماروم
2 چون جمله اهل فضل ز جود توشا کردند پس من شکسته دل ز جنابت چرا روم
3 یا داد من بده به طریقی که دیدهام یاره به من نمای بگو تا کجا روم
4 هر کس رضای خویش کند حاصل از کفت آخر روا مدار که من بی رضا روم
1 ای وزیری که از خدا همه وقت روی بخت تو تازه میخواهم
2 تا به اکنون نخواستم چیزی از تو اکنون اجازه میخواهم
1 خسرو یم یمین امیر علی صورت رحمت علی علیم
2 ای مزین به مدحتت اقلام وی مرفه به دولتت اقلیم
3 هم جناب تو با ستاره قرین هم عدیل تو در زمانه عدیم
4 عقولت به مرتبت تفضیل بر سپهرت به منزلت تعظیم
1 زاهد بگ آفتاب سلاطین شرق و غرب دارای تاج بخش و خدیو جهان ستان
2 ای در جبین صبح نمایت چو آفتاب انوار سروری ز صباح صبی عیان
3 حلم تو در ثبات گر و بسته در زمین عزم تو در شتاب سبق برده از زمان
4 آبی است رمح و تیغ تو کان آب خصم را گاهی ز سینه میگذرد گاهی از میان
1 مردم چشم وزارت، مرکز دور وجود زبده ارکان و انجم حاصل کون و مکان
2 خلق او را معجز عیسی و مریم در نفس دست او را قدرت موسی عمران در بنان
3 میر فخر الدین مبارک شاه کز تعظیم و قدر فخر دارد در زمان او زمین بر آسمان
4 گر کلیم الله به عمر خود به چوبی داد روح هر دم انگشتش مرکب میکند در نی روان
1 پادشاها هر چه گوید پادشه باشد صواب همگان را آن سخن مبذول باید داشتن
2 التماسی کردی از من که التماسی کن ز من التماس شاهخ را مبذول باید داشتن
1 شاعری سحر آفرینم، ساحری معجز نما خازن گنج ممالک، مالک ملک سخن
2 در دریای کاندرو ز اهل کرم دیار نیست ناگهان افتاده و درماندهام پا بست تن
3 یک به یک را کرده غارت بی سر و پایان شهر تا به دستار سر و ایزار پای و پیرهن
4 هر یکی زینها به نوعی زحمت ما میدهند تا به کی باشد تحمل خیر سعدالدین حسن
1 ای ز حیای گوهر پاک تو غرق عرق زاده بحر عدن
2 دولت طفل تو که خواهد دمد تا ابدش بوی لبان از دهن
3 روز نخستین که ز مادر بزاد دایه طفل و کرم ذوالمنن
4 ساختنش از اطلس گردون قماط داد ز پستان سعدات لبن