آثار سلمان ساوجی

صفحه 14 از 17
17 اثر از قطعات در دیوان اشعار سلمان ساوجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار سلمان ساوجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قطعات در دیوان اشعار سلمان ساوجی

1 آصف کفایتا لطف و رافتت با آنکه طبع بنده لطیف است چون کنم

2 از درد چشم نیست مجال ترددم لیکن حضور خواجه شریف است چون کنم

3 بربسته‌ام دو دیده به عزم درت ولی سرما قوی و دیده ضعیف است چون کنم

1 خسرو شمس و غرب شمس الدین بر همه سروران تویی مخدوم

2 در دولت ز تو شده مفتوح مکرمت بر وجود تو مختوم

3 صاحب سیف و صاحب ملکی بر صحف نام نیک تو مرقوم

4 طبعت آموخته قواعد ملک ملکان از تو می‌برند رسوم

1 ای صاحبی که از شرف مدح ذات تو هر دم چو آفتاب ز موج سماروم

2 چون جمله اهل فضل ز جود توشا کردند پس من شکسته دل ز جنابت چرا روم

3 یا داد من بده به طریقی که دیده‌ام یاره به من نمای بگو تا کجا روم

4 هر کس رضای خویش کند حاصل از کفت آخر روا مدار که من بی رضا روم

1 ای وزیری که از خدا همه وقت روی بخت تو تازه می‌خواهم

2 تا به اکنون نخواستم چیزی از تو اکنون اجازه می‌خواهم

1 خسرو یم یمین امیر علی صورت رحمت علی علیم

2 ای مزین به مدحتت اقلام وی مرفه به دولتت اقلیم

3 هم جناب تو با ستاره قرین هم عدیل تو در زمانه عدیم

4 عقولت به مرتبت تفضیل بر سپهرت به منزلت تعظیم

1 زاهد بگ آفتاب سلاطین شرق و غرب دارای تاج بخش و خدیو جهان ستان

2 ای در جبین صبح نمایت چو آفتاب انوار سروری ز صباح صبی عیان

3 حلم تو در ثبات گر و بسته در زمین عزم تو در شتاب سبق برده از زمان

4 آبی است رمح و تیغ تو کان آب خصم را گاهی ز سینه می‌گذرد گاهی از میان

1 مردم چشم وزارت، مرکز دور وجود زبده ارکان و انجم حاصل کون و مکان

2 خلق او را معجز عیسی و مریم در نفس دست او را قدرت موسی عمران در بنان

3 میر فخر الدین مبارک شاه کز تعظیم و قدر فخر دارد در زمان او زمین بر آسمان

4 گر کلیم الله به عمر خود به چوبی داد روح هر دم انگشتش مرکب می‌کند در نی روان

1 پادشاها هر چه گوید پادشه باشد صواب همگان را آن سخن مبذول باید داشتن

2 التماسی کردی از من که التماسی کن ز من التماس شاهخ را مبذول باید داشتن

1 شاعری سحر آفرینم، ساحری معجز نما خازن گنج ممالک، مالک ملک سخن

2 در دریای کاندرو ز اهل کرم دیار نیست ناگهان افتاده و درمانده‌ام پا بست تن

3 یک به یک را کرده غارت بی سر و پایان شهر تا به دستار سر و ایزار پای و پیرهن

4 هر یکی زینها به نوعی زحمت ما می‌دهند تا به کی باشد تحمل خیر سعدالدین حسن

1 ای ز حیای گوهر پاک تو غرق عرق زاده بحر عدن

2 دولت طفل تو که خواهد دمد تا ابدش بوی لبان از دهن

3 روز نخستین که ز مادر بزاد دایه طفل و کرم ذوالمنن

4 ساختنش از اطلس گردون قماط داد ز پستان سعدات لبن

آثار سلمان ساوجی

17 اثر از قطعات در دیوان اشعار سلمان ساوجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار سلمان ساوجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی