🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟

غزلیات در دیوان اشعار سلمان ساوجی

کسی که قصه درد مرا نمی‌داند از سلمان ساوجی غزل 180

1. کسی که قصه درد مرا نمی‌داند
ز لوح چهره من یک به یک فرو خواند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

تو را آنی است در خوبی که هرکس آن نمی‌داند از سلمان ساوجی غزل 181

1. تو را آنی است در خوبی که هرکس آن نمی‌داند
خطی گل بر ورق دارد که جز بلبل نمی‌خواند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

جان ما را دل بماند از ما و ما را دل نماند از سلمان ساوجی غزل 182

1. جان ما را دل بماند از ما و ما را دل نماند
عمرم از در راند و عمری بر زبان نامم نماند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

زلف و رخسار تو را شام و سحر چون خواند؟ از سلمان ساوجی غزل 183

1. زلف و رخسار تو را شام و سحر چون خواند؟
هر که یک حرف سیاهی ز سپیدی داند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

لاابالی وار، دستی بر جهان خواهم فشاند از سلمان ساوجی غزل 184

1. لاابالی وار، دستی بر جهان خواهم فشاند
هرچه دامن گیردم دامن، بر آن خواهم فشاند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 5 بیت

در خرابات مرا دوش به دوش آوردند از سلمان ساوجی غزل 185

1. در خرابات مرا دوش به دوش آوردند
بی‌خودم بر در آن باده فروش آوردند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 8 بیت

چشم مخمور تو مستان را به هم بر می‌زند از سلمان ساوجی غزل 186

1. چشم مخمور تو مستان را به هم بر می‌زند
شور عشقت، عاشقان را حلقه بر در می‌زند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 4 بیت

هر شب از کویت مرا سر مست و شیدا می‌کشند از سلمان ساوجی غزل 187

1. هر شب از کویت مرا سر مست و شیدا می‌کشند
چون سر زلفت بدوشم بی‌سرو پا می‌کشند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 10 بیت

هر شبی سودای چشمش بر سرم غوغا کند از سلمان ساوجی غزل 188

1. هر شبی سودای چشمش بر سرم غوغا کند
غمزه‌اش صد فتنه در هر گوشه‌ای پیدا کند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 10 بیت

حاشا که تا سلمان بود، ترک می و ساغر کند از سلمان ساوجی غزل 189

1. حاشا که تا سلمان بود، ترک می و ساغر کند
ور نیز گوید: می‌کنم، هرگز کسی باور کند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

هر شب این اندیشه در بر غنچه را دل خون کند از سلمان ساوجی غزل 190

1. هر شب این اندیشه در بر غنچه را دل خون کند
کز دل آخر چون جمالت روی گل بیرون کند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 13 بیت

هر زمان عشقش سر از جایی دگر بر می‌کند از سلمان ساوجی غزل 191

1. هر زمان عشقش سر از جایی دگر بر می‌کند
سوزش اندر هر سری سودای دیگر می‌کند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت
390 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سلمان ساوجی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه سلمان ساوجی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 16 از این مجموعه هستید.
×

ورود / ثبت‌نام

شماره موبایل خود را وارد کنید: