نوروز تو از گل به قدح سازی از سلیم تهرانی رباعی 36
1. نوروز تو از گل به قدح سازی باد
با لاله رخان کار تو گلبازی باد
1. نوروز تو از گل به قدح سازی باد
با لاله رخان کار تو گلبازی باد
1. عید تو به سامان ز طرب سازی باد
انجام نشاط تو در آغازی باد
1. ایزد ما را ز لطف چون جان می داد
ای کاش دلی امین ایمان می داد
1. چون حرف تب تو در میان می افتد
پیمانه ز دست می کشان می افتد
1. کو ساقی، تا ره مروت سپرد
یک جام می آرد، غم ما را ببرد
1. ای آن که مسیح آنچه مجمل دارد
از علم آن را دلت مفصل دارد
1. در صبر اگرچه دل رسایی دارد
با جور فلک چه آشنایی دارد
1. بی تاب و تبم چو شمع تن می میرد
می میرم اگر آتش من می میرد
1. دیگر به چمن نغمه ی مرغان سرشد
از خنده ی گل، ابر بهاری تر شد
1. درهم دلم از بودن شهر و ده شد
دلگیر ز وضع جمعه و شنبه شد
1. از شوق تو خون در دل گل می جوشد
شمع از هوست به سوختن می کوشد
1. آن بلبل مستم که خروشم بردند
ذوق سخن از لب خموشم بردند