امشب که فلک در پی عشرت از سلیم تهرانی رباعی 24
1. امشب که فلک در پی عشرت سازی ست
از رقص بتان به بزم آتشبازی ست
1. امشب که فلک در پی عشرت سازی ست
از رقص بتان به بزم آتشبازی ست
1. ای دل چه نشسته ای که فرصت نفسی ست
بشتاب به راه تا صدای جرسی ست
1. از گریه ی ماست هرکجا طوفانی ست
وز ناله ی ماست هرکجا افغانی ست
1. ای خواجه ترا ضعیفی از پیری نیست
از گرسنگی ست سستی، از سیری نیست
1. عارف که به سعی خویش از دنیا رفت
مرغی به قفس بال همی زد تا رفت
1. دردا که ز دست، یار بگزیده برفت
آرام و قرار دل غمدیده برفت
1. بی جذبه ی دوستان ز جا نتوان رفت
هر راه که نیست رهنما، نتوان رفت
1. در بحر نیابد اگر از فیض تو قوت
اورنگ صدف شود گهر را تابوت
1. نوروز شد و زد به گلستان ز فرح
طاووس بهار، چتر از قوس قزح
1. جمعند در انجمن چو ارباب عناد
خیزد ز نفس درازی خامه فساد
1. ای غمزه ی تو نهاده رسم بیداد
مژگان تو خونریز چو تیغ جلاد
1. عید تو همیشه در طرب سازی باد
کار تو چو خورشید سرافرازی باد