1 جائی که فرو رفت به گل پای دلم آنجاست مکان تو و ماوای دلم
2 اگه بودم کجاست جان تو اگر میدانستم کجا بود جای دلم
1 هرگز گله از غیر نفاق تو نکرد جز وصف وفا شکر وفاق تو نکرد
2 در بزم رقیب دوش وصل تو به من کرد آنچه به یک عمر فراق تو نکرد
1 ای باعث افلاس و تهیدستی خلق از نهیاتی شکایت مشتی خلق
2 هم خلق ملول هم تو دلگیر زما خلق از غم هستی و تو از هستی خلق
1 ز آن یار جفا جو که وفا دیده که من؟ وز جور و جفایش که نرنجیده که من؟
2 هر گوشه چو من هزار دارد بلبل از باغ وصالش که گلی چیده که من؟
1 تعظیم مرا گرنه به مجلس کردی نه عاری از این بود مرا نه دردی
2 تو گردی و من (سحاب) نبود عجب آن کز فیض (سحاب) بر نخیزد گردی
1 برداشت عروس باغ از چهره نقاب برد از دل مرغان چمن طاقت و تاب
2 آموخت از این دو گریه و خنده دو چیز گل از لب یارو ابر از چشم (سحاب)
1 گیرم دایم بدوستی دل را خوست او را و مرا چه سودی از عادت اوست؟
2 با طایفه ای دوست شود دل کایشان هم دوست به دشمن اند وهم دشمن دوست
1 غیر از تو بساط عیش آراسته است در آتش رشک جان من کاسته است
2 او با تو به جائی که دلش خواسته است دل بی تو چنان شد که دلت خواسته است
1 گریم هر روز و دل خموش است امشب از ناله و فارغ از خروش است امشب
2 روز آید و بینم که چودی رفت امروز شب آید و بینم که چو دوش است امشب
1 میخواست فلک که خوارو زارم بکشد وز محنت و درد بی شمارم بکشد
2 بسپرد عنانم به کف سنگ دلی تا روزو شبی هزار بارم بکشد