ماندم زجفای غیر مهجور از سحاب اصفهانی رباعی 37
1. ماندم زجفای غیر مهجور از تو
دل خسته و ناتوان و رنجور از تو
...
1. ماندم زجفای غیر مهجور از تو
دل خسته و ناتوان و رنجور از تو
...
1. ای شمع رخ ترا دلم پروانه
دام تو شود آخرم از پروانه
...
1. شادی و غمم به قدر هم بایستی
یا طاقت من در خور غم بایستی
...
1. تعظیم مرا گرنه به مجلس کردی
نه عاری از این بود مرا نه دردی
...
1. هر شعر کز اوراق کهن میخوانی
سهل است اگر زخویشتن میخوانی
...