ای باعث افلاس و تهیدستی از سحاب اصفهانی رباعی 25
1. ای باعث افلاس و تهیدستی خلق
از نهیاتی شکایت مشتی خلق
...
1. ای باعث افلاس و تهیدستی خلق
از نهیاتی شکایت مشتی خلق
...
1. در بزم رقیب ای زتوام سوز فراق
وصلت بتر از درد غم اندوز فراق
...
1. در بزم تو دورای گل خود روی دو رنگ
تا کی بودم چو غنچه خون در دل تنگ؟
...
1. ای در چمن حسن رخت خرمن گل
خط گر درخت چو سبزه پیرامن گل
...
1. صد بار اگر به تیغ کین می کشدم
غم نیست که یار نازنین می کشدم
...
1. با غیر ترا یار نمیدانستم
در بزم تواش بار نمیدانستم
...
1. وقتی که ربود خواب و از دل تابم
شد کلبه منور از رخ احبابم
...
1. جائی که فرو رفت به گل پای دلم
آنجاست مکان تو و ماوای دلم
...
1. این خاک مدینه است یا ماه معین؟
این روضه ی مصطفاست یا عرش برین؟
...
1. چون گشت به پا قصر شهنشاه زمین
شاهان به جنابش همه سودند جبین
...
1. دلاک به شغل سر تراشی بر من
وز خون سر آغشته بود پیکر من
...
1. ز آن یار جفا جو که وفا دیده که من؟
وز جور و جفایش که نرنجیده که من؟
...