5 اثر از رباعیات در دیوان اشعار سحاب اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر رباعیات در دیوان اشعار سحاب اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

رباعیات در دیوان اشعار سحاب اصفهانی

1 از عشق کسی کار تو از کار شده است مانند دل من دلت افگار شده است

2 هم روز تو چون زلف تو گردیده سیاه هم جسم تو چون چشم تو بیمار شده است

1 ای آنکه به جان ز فرقتش سوزی هست نه جز رخ او شمع شب افروزی هست

2 می داد بروزد گرم مژده ی وصل پنداشت شب فراق را روزی هست

1 گویند آن را که چون گل آراسته است و آن را که قدش چو سرو نو خاسته است

2 کآنرا که هلاکش از جفا خواسته بود او بی تو چنان شد که دلت خواسته است

1 دل را دانم چو باغم عشقش ساخت جان نیز چو شمع زاشتیاقش بگداخت

2 از خود خبرم نباشد آری هر کس کورا نشناخت خویشتن را نشناخت

1 غیر از تو بساط عیش آراسته است در آتش رشک جان من کاسته است

2 او با تو به جائی که دلش خواسته است دل بی تو چنان شد که دلت خواسته است

1 گیرم دایم بدوستی دل را خوست او را و مرا چه سودی از عادت اوست؟

2 با طایفه ای دوست شود دل کایشان هم دوست به دشمن اند وهم دشمن دوست

1 شوخی که کند طره پریشان به عبث از دور زمن برد دل و جان به عبث

2 اکنون که به نزدیک من آمد دیدم هم این به عبث دادم و هم آن به عبث

1 میخواست فلک که خوارو زارم بکشد وز محنت و درد بی شمارم بکشد

2 بسپرد عنانم به کف سنگ دلی تا روزو شبی هزار بارم بکشد

1 هرگز گله از غیر نفاق تو نکرد جز وصف وفا شکر وفاق تو نکرد

2 در بزم رقیب دوش وصل تو به من کرد آنچه به یک عمر فراق تو نکرد

1 گردید زدور لمعه ی نور پدید زان نور که شد به وادی طور پدید

2 آن خطه ی یثرب است پیدا و در آن این گنبد مصطفاست از دور پدید

آثار سحاب اصفهانی

5 اثر از رباعیات در دیوان اشعار سحاب اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر رباعیات در دیوان اشعار سحاب اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.