آثار سعیدا

صفحه 9 از 59
59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سعیدا در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سعیدا شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سعیدا / دیوان اشعار سعیدا / غزلیات در دیوان اشعار

غزلیات در دیوان اشعار سعیدا

1 صورت اندیش کی از معنی ما باخبر است؟ پای خوابیده چه داند که چه در زیر سر است؟

2 باخبر بودن از آیین جهان نیست کمال کامل آن است که از غیر خدا بی خبر است

3 به قدم سیر جهان کار هوسناکان است سالک آن است که بی منت پا در سفر است

4 غم مخور ای دل اگر بی هنرت می خوانند هست [جایی] که همه عیب تو آنجا هنر است

1 هر کجا مینا و جامی از می گلگون پر است وای بر پیمانه و مینای ما کز خون پر است

2 شیشهٔ ما را شکستی خوب کردی پر نبود خاطر ما را نگه داری ستمگر، چون پر است

3 الفتی دارد به ما اندوه از روز الست گر درون خالی شد از غم، نیست غم، بیرون پر است

4 بسکه دل ها آب گشت از دست چرخ بی وفا از شراب ناب [انده] شیشهٔ گردون پر است

1 دارم بتی و سجده اش ای دل نهانی بهتر است از هر چه گویم خوبتر وز هر چه دانی بهتر است

2 آن قد خرامان گر شود کامم همه حاصل شود مشهور باشد این سخن فتح آسمانی بهتر است

3 در صحبت اهل سخن چون گل تمامی گوش شو گر بلبلی در این چمن سوسن زبانی بهتر است

4 خواهی به کیش جا کنی چون تیر خود را راست کن خواهی در آغوشی روی ای دل کمانی بهتر است

1 هر زمان دل را هوای کوی جانان بر سر است ذوق جانبازی است دل را تا مرا جان در بر است

2 کوه را خون جگر شد آب در راه فنا شاهد این رمز، اندوه دل و چشم تر است

3 ای جمالت جنت و سرو قدت طوبای او وی زنخدان تو زمزم، ای دهانت کوثر است

4 گر از‌ آن مژگان آن رخساره می خواهی مراد نقد جانی هست اینک سنجر است و خنجر است

1 هر زمان بر سر پرشور هوای دگر است هر نفس از دل غمدیده نوای دگر است

2 گاه پیچد به خم زلف و گهی بر کاکل آه دلسوز مرا مد رسای دگر است

3 بیشه ای را که منم شیر نیستانش را هر دم از نالهٔ من برگ و نوای دگر است

4 ای خوشا عالم معنی که به هر چشم زدن بهر دل بردن ما ماه لقای دگر است

1 عاشقان را در جهان فکر و خیال دیگر است غیر تکمیل خود ایشان را کمال دیگر است

2 ماهرویان جهان مانند یارم نیستند دلبر ما را جمال خط و خال دیگر است

3 فتوی پیر خرابات است باید گوش کرد هر که ریزد آبرو خم را وبال دیگر است

4 بار هستی بر درخت نیستی بربسته ای گشته ای مغرور فرع و اصل مال دیگر است

1 دل ناخدای بحر تماشای دیگر است این گوهر یگانه ز دریای دیگر است

2 داغ تو کی به هر دل و هر سینه جا کند این لاله زیب و زینت صحرای دیگر است

3 ز آب عنب کس این همه مستی نمی کند کیفیت من از می و مینای دیگر است

4 زاهد از این عبادت ظاهر چه فایده تن در میان مسجد و دل جای دیگر است

1 به پیش چشم من دریا چه چیز است به ذوق خاطرم صحرا چه چیز است

2 اگر امروز چیزی نیست حاصل بگو ای زاهدا فردا چه چیز است

3 صفات آن لب شیرین ز من پرس مگس داند که در حلوا چه چیز است

4 تماشای تو باشد حاصل چشم وگرنه دیدهٔ بینا چه چیز است

1 در خرابات مغانم جا بس است از دو عالم ساغر و مینا بس است

2 کیست آرد طاقت نظاره اش یک نگاه او به عالم ها بس است

3 شاهد همت بلندی های ما در نظر آن قامت رعنا بس است

4 چون دهم فردا جواب نامه را بی زبانی های ما گویا بس است

1 حرف آن لب شنفتنم هوس است سخن از باده گفتنم هوس است

2 سر او را که اظهر است از شمس باز در دل نهفتنم هوس است

3 چون صبا خاک راه جانان را به دم خویش رفتنم هوس است

4 عمرها غنچه خسب باید بود نفسی گر شکفتنم هوس است

آثار سعیدا

59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سعیدا در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سعیدا شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی