از پریشانی نه سرگردان چو کاکل از سعیدا غزل 501
1. از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می‌شوم
غنچه‌ام هرگه پریشان می‌شوم گل می‌شوم
...
گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته از سعیدا غزل 502
1. گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ایم
از خیال خاطر آن سیمبر بربسته ایم
...
نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده از سعیدا غزل 503
1. نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ایم
شکر از یاران همین ما خودشناس افتاده ایم
...
عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم از سعیدا غزل 504
1. عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم
این مرغ زیر بال و پر است و ندیده ایم
...
عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم از سعیدا غزل 505
1. عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم
صحت شدیم تا که ز صحبت بریده ایم
...
اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم از سعیدا غزل 506
1. اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم
چون آه تا به خاطر مردی رسیده ایم
...
ناخورده شراب ناب مستیم از سعیدا غزل 507
1. ناخورده شراب ناب مستیم
نادیده خدا خداپرستیم
...
خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستیم از سعیدا غزل 508
1. خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستیم
همچو شاهان جهان منت کشی هم نیستیم
...
خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدیم از سعیدا غزل 509
1. خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدیم
ساغر عهد شکستیم به پیمانه زدیم
...
گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم از سعیدا غزل 510
1. گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم
گاه هشیار گهی مست گهی مدهوشیم
...
خیرالامور اوسط اولاد آدمیم از سعیدا غزل 511
1. خیرالامور اوسط اولاد آدمیم
در عین عالمیم و مبرا ز عالمیم
...
ما به کوی یار نالان می رویم از سعیدا غزل 512
1. ما به کوی یار نالان می رویم
سوی آن سلطان خوبان می رویم
...