در محیط دین ز بس کشتی تبه گردیده از سعیدا غزل 132
1. در محیط دین ز بس کشتی تبه گردیده است
کعبه را زان جامه در ماتم سیه گردیده است
...
1. در محیط دین ز بس کشتی تبه گردیده است
کعبه را زان جامه در ماتم سیه گردیده است
...
1. هر گوهر سخن که به ساحل رسیده است
از چشمه سار آبلهٔ دل رسیده است
...
1. نور شکوه حق ز مقابل رسیده است
وقت شکست آینهٔ دل رسیده است
...
1. عالم ز دستگاه کمالش نمونه ای است
عقبی ز گفتگوی وصالش نمونه ای است
...
1. جنت ز سر کوی تو یک صحن خرابی است
دوزخ ز غم عشق تو یک سینه کبابی است
...
1. دلم به تیر ملامت نشانهٔ عجبی است
تنم برای حوادث بهانهٔ عجبی است
...
1. گریه در بزم یار، بی ادبی است
خنده هم ز این قرار، بی ادبی است
...
1. گل مست و بلبلان شاد امروز روز خوبی است
ساقی بشارتت باد امروز روز خوبی است
...
1. آفتاب از نفس صبح قیامت اثری است
آتش از گرمی روزش خبر معتبری است
...
1. گرچه زلفت به میان بسته به یک زنجیری است
در میان من و دیدار تو یک شبگیری است
...
1. گردون، گلیم کهنهٔ غمخانهٔ کسی است
خورشید جام روزن کاشانهٔ کسی است
...
1. چاک پیراهن یار و نظر پاک، یکی است
گوشهٔ دامن پاک و دل غمناک یکی است
...