حاصل ما از نظربازی از صائب تبریزی دیوان اشعار 25
1. حاصل ما از نظربازی نگاه حسرت است
کشت ما را خوشه ای گر هست آه حسرت است
1. حاصل ما از نظربازی نگاه حسرت است
کشت ما را خوشه ای گر هست آه حسرت است
1. لعل جان بخش ترا خط دورباش آفت است
نیل چشم زخم آب زندگانی ظلمت است
1. قسمت روشندلان از زندگانی کلفت است
چشمه حیوان ز آه خود نهان در ظلمت است
1. در کهنسالی ز نسیان شکوه کفر نعمت است
هر چه از دل می برد یاد جوانی رحمت است
1. بی دماغان را نرنجاندن به صحبت منت است
پیش عزلت دوستان تقصیر خدمت، خدمت است
1. شیوه چشم کبود از چشم ها دلکشترست
خانه چینی نما را آب و تاب دیگرست
1. باده لعلی ز لعل و شیشه از کان خوشترست
بی تکلف شیشه می از بدخشان خوشترست
1. راحت مرگ فقیران ز اغنیا افزونترست
کفش تنگ از پا برون کردن حضور دیگرست
1. نیست شاه آن کس که او را تاج گوهر بر سرست
هر که را سد رمق هست از جهان، اسکندرست
1. صندل بی مغز عالم گرده دردسرست
نوش این محنت سرا آهن ربای نشترست
1. آنچه ما را از شراب زندگی در ساغرست
خوردنش خون دل است و ماندنش دردسرست
1. می شوم گل، در گریبان خار می افتد مرا
غنچه می گردم، گره در کار می افتد مرا