1 چو ساخت قد ترا حلقه عمر پا به رکاب اشاره ای است که بر در زن از جهان خراب
1 یکی دو شد ز اجل ماتم روان غریب دوباره کور شود کور در مکان غریب
1 زردرویی میکشد مهر از ترنج غبغبت بوسه در پرواز میآید ز تحریک لبت
1 عمر چون از چل گذشت از وی وفا جُستن خطاست در نشیب از آب خودداری طمع کردن خطاست
1 حاصل ما از نظربازی نگاه حسرت است کشت ما را خوشه ای گر هست آه حسرت است
1 لعل جان بخش ترا خط دورباش آفت است نیل چشم زخم آب زندگانی ظلمت است
1 قسمت روشندلان از زندگانی کلفت است چشمه حیوان ز آه خود نهان در ظلمت است
1 در کهنسالی ز نسیان شکوه کفر نعمت است هر چه از دل می برد یاد جوانی رحمت است
1 بی دماغان را نرنجاندن به صحبت منت است پیش عزلت دوستان تقصیر خدمت، خدمت است
1 شیوه چشم کبود از چشم ها دلکشترست خانه چینی نما را آب و تاب دیگرست