تلخ منشین شراب اگر داری از صائب تبریزی غزل 6978
1. تلخ منشین شراب اگر داری
شور کم کن کباب اگر داری
1. تلخ منشین شراب اگر داری
شور کم کن کباب اگر داری
1. دلفروزست جام خاموشی
ما و عیش مدام خاموشی
1. نمی آید از من دگر بردباری
دو دست من و دامن بی قراری
1. ورق تا نگردانده باد خزانی
غنیمت شمر نوبهار جوانی
1. منزه ز لاف است حیران معنی
به مقدار دعوی است نقصان معنی
1. تا چند مرا از خود ای دوست جدا داری؟
من هیچ نمی گویم، آخر تو روا داری؟
1. هر چند که مهر شرم بر درج دهن داری
چون غنچه به زیر لب صد رنگ سخن داری
1. در نظر هر که داد عشق تواش سروری
ملک سلیمان بود حلقه انگشتری
1. خاک سیه روز را شمع شبستان تویی
نه صدف چرخ را گوهر رخشان تویی
1. حرف آن لب در میان افکندهای
شور محشر در جهان افکندهای
1. کشتی تن را شکستم یللی
از حجاب بحر رستم یللی
1. پا به ادب نه که زخم خار نیابی
بار به دلها منه که بار نیابی