ناامید از در رحمت به کجا از سعدی شیرازی مفرد 37
1. ناامید از در رحمت به کجا شاید رفت
یارب از هر چه خطا رفت هزار استغفار
...
1. ناامید از در رحمت به کجا شاید رفت
یارب از هر چه خطا رفت هزار استغفار
...
1. سفله را قوت مده چندانکه مستولی شود
گرگ را چندانکه دندان تیزتر خونریزتر
...
1. نهاد بد نپسندد خدای نیکوکار
امیر خفته و مردم ز ظلم او بیدار
...
1. بزرگی نماند بر آن پایدار
که مردم به چشمش نمایند خوار
...
1. چه داند خوابناک مست مخمور
که شب را چون به روز آورد رنجور
...
1. دو عاشق را به هم بهتر بود روز
دو هیزم را به هم خوشتر بود سوز
...
1. به شکر آنکه تو در خانهای و اهلت پیش
نظر دریغ مدار از مسافر درویش
...
1. جایی نرسد کس به توانایی خویش
الا تو چراغ رحمتش داری پیش
...
1. زندهدل از مرده نصیحت نیوش
مردهدل از زنده نگیرد به گوش
...
1. یار بیگانه نگیرد هر که دارد یار خویش
ای که دستی چرب داری پیشتر دیوار خویش
...
1. کوتهنظران را نبود جز غم خویش
صاحبنظران را غم بیگانه و خویش
...
1. به کین دشمنان باطل میندیش
که این حیفست ظاهر بر تن خویش
...